نام پژوهشگر: عزیز دیلمی نیا
عزیز دیلمی نیا محبوب طالعی
عرفان از ضرورت ها و بایسته های زندگی بشر از آغاز بـوده است . بشر در دیدگاه عرفانی از مرزها و دسته بندی های نژادی ، دینی ، جغـرافیایی ودر یک کلام از محدوده ی زمان و مکان خارج می گردد وبه عنوان یک "کل" نگاه می شود . بازتاب عرفان دراندیشه ها و افکار بشر کاملاً محسوس بوده در زندگی معنوی ومادی او تجلی می یابد. بارزترین مجال، برای ظهوراندیشه های مکتوب عرفانی در آثار ادبی است . اگرمخاطبان آثار ادبی غیر عرفانی بسته به افکار شاعر و ایده و جهان بینی او متفاوت است ، مخاطبان ادب عرفانی همه ی آن هایی هستند که در هاله ای پاک از اعتقاد به آرمان های متعلق به رهایی و رستگاری روحی و معنوی " انسان " احاطه شده اند . با وجود تغییرات وتحولات فراوان درهمه ی جنبه ها ی زندگی بشر، عرفان همچنان ضرورت وجودوبقای خود را اثبات کرده واگر به مرور زمان دچار تحولاتی گردیده است ، این تحولات در شیوه ی بیان بوده است نه در اصول و مبانی اساسی. در دوران ما که بشر درمیان مجموعه ای از تضاد های طبقاتی ، فرهنگی ، سیاسی و ... گرفتار آمده است ، نیاز به عرفان که همه ی این تضادها و اختلافات را به کنارمی زند ، بیش از هر زمان دیگر احساس می شود ، و شاعران که بیش از همه این نیاز را احساس می کنند ، اگر چه به ظاهر عارف هم نباشند ، درآثار خود با زبانی که باید آن را درک کرد و فهمید وتأویل نمود ، از این نیاز سخن ها گفته اند. دیدگاه شعرا به انسان ، آفرینش ، آغاز و پایان زندگی و بسیاری دیگر از این نوع از مسائل مهم عرفانی هستند ، اگر چه به این نام خوانده نشوند . پرداختن به آثار عرفانی در ادبیات معاصر یکی از موضوعات مهم در پژوهش های ادبی بوده ، امـا به موارد خاصی محدود شده است ، و مـا در این پایان نامه بر اساس تطبیق مضامین ، به شکلی جدید برخی از آثار ادبی معاصر را که با مسائل عرفانی مرتبط هستند ، مورد بررسی قرارداده ایم .