نام پژوهشگر: بهاره رمضانپور
بهاره رمضانپور ایمان ذکریایی کرمانی
هنرهای ایرانی از جمله قالی ایرانی علی رغم تفاوت ها و بینش ها و مکتب های شخص خود در طول تاریخ همواره بین یک هدف فرهنگی خاص و یک بینش زیبایی شناسی ویژه بوده اند که تأثیرات قومیتی و جغرافیایی کمترین اثر را در آن به جای گذاشته است. در عوض مذهب جایگاه ویژه خود را در این یکدستی فرهنگی حفظ نموده است و اساطیر و نمادهای ایرانی همچنان به تکامل خود می پرداخته اند. در واقع می توان این نظر را چنین بیان کرد که تمدن ایرانی در هر عصر به تکامل فرآیند زیبایی خود و جاودانه ساختن خویش از طریق طرح و رنگ در هنر جاودانه خویش «قالی» پرداخته است. دوران حکومت صفویان یکی از شکوفاترین دوران خلق آثار هنری و از جمله قالی است شاهان و شاهزادگان مهم ترین سفارش دهندگان آثار هنری و نافذترین حامیان هنرمندان بوده اند، هر یک از شاهان و شاهزادگان و حتی درباریان علاوه بر حمایت از هنر و هنرمند خود نیز به هنر اشتغال د اشتند شاید بتوان گفت یکی از دلایل حمایت آنها درک ایشان از ادب و هنر و دل مشغولی آنها به این رشته ها بوده است. فارغ از هر دوره ای که فرش به آنها تعلق دارد می توان فرش باارزش ایرانی را به راستی بیان کننده ی احساس معینی از طراحی، فهم و شناخت چگونگی رنگ ها و اشکال بر سطحی صاف و به قصد شکل دادن به کلیتی هماهنگ دانست هنری اصیل که با ارزشهای سطحی گسترش فراون یافت و به جلب بیننده پرداخته است، اما در عین حال هیچ گاه به دنیای او قصد تجاوز و تخطی را نداشته است. سیر تحول هنر فرشبافی ایران در دوره ی صفوی از برجستگی خاصی برخوردار شده و هنر فرش در دو پایتخت دوره صفوی یعنی اصفهان و تبریز به مراحل تازه ای از تحول و رشد دست یافت. روش تحقیق: در این پژوهش شیوه تاریخی تحلیلی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به صورت موردی بوده است. اهداف تحقیق: با توجه به جمع آوری داده ها تعیین اشتراکات و افتراکات میان مکتب های قالی تبریز و قالی اصفهان از نظر طرح و رنگ در دوره ی صفوی و تعیین نقش فرهنگ، آداب و سنن عصر صفوی و بازتاب آن در قالی عصر صفوی بوده است. از این رهگذر و با استناد به مطالعه انجام شده این پژوهش به دست آمده است.