نام پژوهشگر: حسام رفیعی
حسام رفیعی محمد سعید شریفیان
جنبش های موسیقایی دوران پس از سقوط تنالیته ، که آرنولد شوئنبرگ از سردمداران اصلی آن به شمار می آید ، همواره از منظر زیبایی شناختی ، دچار شبهه و بسیار جنجال برانگیز و همواره محل مناقشه ی خالقان آثار موسیقایی در این برهه ، و شنوندگان آن ها بوده است که این آثار را بسیار دشواریاب دانسته که امکان برقراری ارتباط با آن ها را در هاله ای از تردید قرار داده است. از طرفی آهنگسازان فعال در این مکاتب ، همواره زبان های جدید آهنگسازی را ضرورت زمانه دانسته و پیدایش آنها را حاصل روندی طبیعی شمرده اند ولی از طرف دیگر، بی میلی و رویگردانی هرچه بیشتر شنوندگان موسیقی کلاسیک از آثار خلاقه ی این مکاتب نیز موضوعی نیست که بر کسی پوشیده باشد. در این رساله ، یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین این مکاتب ، مکتب سریالیسم ، مورد مداقه قرار گرفته است. این مکتب که در ابتدای قرن بیستم توسط شوئنبرگ طرح ریزی شد ، در تقابل با نظام تنالیته شکل گرفته است به این معنی که در آن سعی می شود در ساختار نهایی اثر از کوچک ترین امکان تداعی تنالیته پیشگیری به عمل آید. در مطالعه ی پیش رو سعی بر این بوده تا بر اساس ادبیات پژوهشی موجود در حوزه ی موسیقی شناسی ادراکی ، ابهامات ذکر شده ، از منظر روانشناختی بررسی گردد و سعی شود تا علل دشواریابی موجود در مواجهه با این آثار مورد شناسایی قرار گیرد. نوعی از دیدگاه های رایج در حوزه ی روانشناسی ادراکی ، مدعی وجود تمایلات و چارچوب های ادراکی از پیش موجود در ساحت ذهن ادراک کننده هستند ؛ انواعی از سازوکارها که تمایل دارند داده های ورودی به ذهن را به شیوه ای خاص پردازش نموده ، به حافظه بسپارند و بدین طریق ، یک مجموعه از داده های ورودی را به ادراک درآورند. از مکاتبی که در چارچوب این نوع بینش ، رشد یافته اند می توان به مکتب روانشناسی گشتالتی و یا نظریه های زبان شناختی چامسکی اشاره نمود. در طی چهار دهه ی گذشته ، با رشد سریع حوزه ی روانشناسی ادراکی ، حوزه ای تحت عنوان موسیقی شناسی ادراکی پدید آمد که بررسی سازوکارهای ادراکی ذهن شنونده ی موسیقی را به عنوان هدف خود دنبال می کند . یافته های پژوهش پیش رو، توضیحات ذکر شده در خصوص تمایلات پیشینی ادراکی را تآیید می نماید و به وضوح نشان می دهد که به طور مثال ذهن مُدرِک تمایل دارد که داده های ورودی را به صورت یک نظام سلسله مراتبی در خود جذب نموده و به حافظه بسپارد و یا اینکه در مواجهه با مجموعه ای از داده ها ، ذهن تمایل دارد برخی از داده ها را به عنوان نقاط ارجاع در نظر گرفته تا بتواند به این وسیله سایر داده ها را در ارتباط با آن به ادراک در آورده و ساختاری را تشکیل دهد. در این رساله نشان داده شده که ساختار موسیقی سریل ، این تمایلات پیشینی را به شدت دچار اختلال نموده و در نتیجه ، خروجی صوتی حاصل برای شنونده ، به آشوب و بی نظمی محض تبدیل می گردد.