با تغییر ساختار شبکه قدرت، نهادهای جدیدی در بازار برق ایجاد شدند که شرکت¬های خرده-فروش از جمله آنها هستند. این نهادها از بازار عمده¬فروشی برق را خریداری کرده و آن را با نرخ-های رقابتی به مصرف¬کنندگان می¬فروشند. با توجه به نقش واسط این نهادها، اتخاذ استراتژی مناسب هم با سمت عرضه و هم با سمت تقاضا حائز اهمیت بوده و تأثیر بسزایی در تأمین سود یا متحمل شدن ضرر دارد. در این پایان¬نامه خرده¬فروش برای تعیین استراتژی بهینه خود، فعالیت¬های گوناگونی انجام می¬دهد که از لحاظ بازه¬ی زمانی متفاوت¬اند که دسته¬ای از آنها برای افق زمانی میان¬مدت و دسته¬ا¬ی دیگر برای افق زمانی کوتاه¬مدت تعریف می¬شوند. برای تعیین استراتژی بهینه خرده¬فروش در افق زمانی میان¬مدت، به منظور ماکزیمم کردن سود و مینیمم کردن ریسک، با استفاده از روشی مبتنی بر برنامه¬ریزی تصادفی، میزان خرید از قراردادهای دوجانبه و اختیار خرید و نیز قیمت فروش انرژی به مصرف¬کنندگان تعیین می¬گردد. از روش میانگین ارزش در معرض خطر برای مدل¬سازی ریسک و منحنی سهم- تقاضا برای مدل¬سازی رقابت بین خرده¬فروشان و تعیین قیمت فروش انرژی به مشترکان استفاده شده است. همچنین بر اساس نتایج حاصل شده از برنامه میان¬مدت، در افق زمانی کوتاه¬مدت، مدل پیشنهادی به صورت یک مسئله بهینه¬سازی دوسطحه فرمول¬بندی شده است؛ سطح بالایی بیانگر مدل شرکت خرده¬فروش در بازار برق و سطح پایینی نشان¬دهنده مدل شارژ و دشارژ ناوگان خودروهای برقی است. در سطح بالایی مسئله، خرده¬فروش به تغییرات قیمت برق در زمان واقعی پاسخ داده و به منظور ماکزیمم کردن سود خود، با اتخاذ استراتژی مناسب، سبد بهینه خرید خود را برای تأمین تقاضای مشترکین با استفاده از گزینه¬هایی همچون بازار لحظه¬ای، قراردادهای دوجانبه، قراردادهای اختیار خرید، منابع تولید توان متعلق به شرکت خودش، برنامه بارهای قطع-پذیر و نیز خودروهای برقی با قابلیت تأمین بار شبکه تعیین می¬کند؛ همچنین در سطح پایینی مسئله، شرکت خرده¬فروش به عنوان نهاد گردهم¬آورنده خودروهای برقی، با پیشنهاد استراتژی بهینه شارژ و دشارژ به مالکان این خودروها، سعی در مینیمم کردن هزینه¬های شارژ خودروها و نیز مسطح نمودن منحنی بار در ساعات پیک شبکه را دارد. موثر بودن استراتژی پیشنهادی بر روی یک سیستم واقعی نشان داده شده است.