نام پژوهشگر: حجت ایمانی کیا

مسأله تحدید علم و متافیزیک در نظر کانت، ویتگنشتاین و پوپر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده الهیات و معارف اسلامی شهید مطهری 1390
  حجت ایمانی کیا   علی حقی

یکی از مهمترین مسائل در فلسفه علم مسأله ی تحدید است. این که چه چیز علمی است؟ و غیر علمی کدام است؟ فیلسوفان را براین داشته تا ملاک دقیقی برای این موضوع در نظر بگیرند. غیرعلم شامل، شبه علم، متافیزیک و عموماً همچنین منطق، ریاضیات محض، فلسفه ، دین و سیاست هم می¬شود. شبه علم و متافیزیک خود شامل زبان بی معنا، تئوری نظری، حدس¬های موضعی، و آن چیزی که امروزه علم خرافه نامیده می شود می گردد. کانت مرز میان علم و متافیزیک را در وجود قضایای ترکیبی پیشین بر تجربه ¬دانست به این معنا که وجود این گونه قضایا در علم ممکن است و در متافیزیک ممکن نیست. ویتگنشتاین متقدم این مرز را در معناداری و بی معنایی می دانست. گزاره¬های علمی معنادارند و گزاره¬های متافیزیکی بی معنا. پوزیتیویست¬های حلقه ی وین تحت تأثیر ویتگنشتاین اثبات پذیری را ملاک معناداری و درنتیجه مرز میان علم و متافیزیک برشمردند. رویکردی که پوپر آن را رد کرد. ویتگنشتاین در فلسفه متأخرش ملاک معناداری را در کاربرد دانست. بنابراین مرزی میان علم و متافیزیک وجود ندارد، زیرا هردو قلمرو نوعی بازی زبانی است. کارل پوپراما، مسأله ی تحدید برایش سنگ بنای جدایی علم از غیر علم است. او ابطال پذیری را ملاک تحدید دانست. ملاک¬های تحدید مطرح شده از سوی این سه فیلسوف دارای ایرادات و اشکالاتی است که از سوی فیلسوفان علم مورد نقد قرارگرفته است. نتیجه این که با توجه به عرصه ی وسیع موضوعات، تفاوت گسترده علوم مشروع، فلسفه های علم و خرافات بشری، و تفاوت روش و روش¬شناسی هر دو قلمرو معرفتی، شگفت آور نیست که توافقی بر سر این که آیا رویکرد تصمیمی کافی و بسنده یا ملاک تحدیدی وجود دارد یا نه؟ و اگر هست آن چیست.