نام پژوهشگر: مژگان زرین فکر

استعاره های مفهومی در معارف بهاءولد با تأکید بر استعاره های رویشی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  مژگان زرین فکر   مریم صالحی نیا

معارف بهاء ولد در زمره متون عرفانی قرار میگیرد که در آنها شخص عارف طی تجارب عرفانی با دستهای از مفاهیم انتزاعی رو به رو میشود. او برای تبیین این مفاهیم برای مخاطبان خود زبان عادی را قاصر می بیند در نتیجه در کلامش به صورت ناخود آگاه استعارهها و تمثیلهایی بروز میکنند که آن مفاهیم ذهنی را ملموس میکنند. این استعارهها اگرچه ممکن است به زیبایی متن و جنبه خیالانگیزی آن کمک کنند؛ امّا کارکرد اساسی آن ها شناساندن و فهماندن حقایق ذهنی است. با خوانشی که در متن معارف و شش متن عرفانی دیگر به عمل آمد روشن شد که در این متون استعارههایی مشترک بروز میکنند که میتوان گفت صورتی ثابت در متون عرفانی یافتهاند. البته ریشه شکلگیری این استعارهها را باید در تفکّر ویژه عرفانی که نشأت گرفته از قرآن است جست وجو کرد. به این ترتیب در این متون همواره یک دسته از استعارهها بروز میکنند که در خدمت شناخت قرار میگیرند. در اواخر قرن بیستم، نظریه معاصر استعاره با نوشته شدن کتابی به نام استعارههایی که بر اساس آنها زندگی میکنیم (metaphors we live by ) مجال طرح یافت. این نظریه، دیدگاه های کلاسیک استعاره را به چالش کشید و مدعی شد که جایگاه استعاره تنها در کلام ادبی و برای زیبایی سخن نیست؛ بلکه در زبان روزمره و نظام مفهومی انسانها جای دارد و در خدمت شناخت قرار میگیرد. به عبارت دیگر دستگاه فکری انسان ساختاری استعاری دارد که بدون استفاده از استعاره قادر به شناساندن منظور خود به دیگران و حتی زندگی کردن نیست. به این ترتیب پس از طرح این دیدگاه استعاره فضایی باز مییابد و حالتی رایج و همگانی در زندگی انسانها پیدا میکند و از محدوده متون ادبی و بلاغی خارج میشود. از آن جا که در دیدگاه جدید، استعاره با شناخت و فهم سرو کار دارد به آن، عنوان «استعاره مفهومی» (conceptual metaphor ) میدهند. در این نظریه همواره یک حوزه ذهنی توسط یک حوزه عینی ملموس می شود و از اصطلاحات یک حوزه برای تبیین یک حوزه دیگر استفاده میشود. آنها به حوزه عینی، عنوان «حوزه مبدأ» ((source domain و به حوزه ذهنی، عنوان «حوزه مقصد» (target domain) دادهاند و به ارتباطی که میان این دو حوزه به صورت یک گزاره، برقرار می شود «نگاشت» (mapping) میگویند. هدف ما در این پژوهش این است تا یکی از استعارههای مفهومی معارف بهاء ولد را تحلیل و بررسی کنیم تا از خلال آن به مفاهیم نهفته در ماورای آن استعاره ها پی ببریم. استعاره ای که ما به بررسی آن پرداختهایم مربوط به حوزه روییدنی ها می باشد. دلیل انتخاب این استعاره برای تحلیل و بررسی این بود که استعاره مذکور در کلام بهاء نمود و برجستگی ویژهای دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی توسط این حوزه عینی می شود.