نام پژوهشگر: شمیم شکرانی
شمیم شکرانی مریم لاری
در جامعهی امروز تبلیغات در گوشه و کنار زندگی ما حضوری فعال دارند. بنابراین میتوان گفت ازآنجایی که تبلیغات یکی از رسانههای ارتباط جمعی محسوب میشوند وهمچنین به منظور برقراری ارتباط ایجاد میشوند، میتوانند خود را در قالبهای متنوعی همچون روزنامه ها، مجلات، اینرنت، تلویزیون، تبلیغات محیطی و... به ظهور برسانند. بنابراین گفتمانهای تبلیغاتی یا به طورکلی تبلیغات، برای دستیابی به هدفهای تجاری یعنی همان برقراری رابطه میان کالا و خدمات ارائه شده و مصرفکننده آنها ایجاد میشوند و به این دلیل حضور گسترده و پر رنگی را در جامعهی پیشرفته امروزی به خود اختصاص داده اند. از سوی دیگر تبلیغات و یا همان گفتمانهای تبلیغاتی در بالا بردن ارزش کالا نقش به سزایی ایفا میکنند، زیرا در دنیای امروز به علت تعدد و تنوع محصولات و تولید کنندگان ،آنها دیگر نمیتوانند مانند گذشته نیازهای مشتری را برطرف کنند، بلکه امروزه انسان ها به دنبال تفاوت در میان محصولات تولید شده میباشند که این مسئله با ایجاد تنوع و همچنین ارزشگذاریهای گوناگونی که از سوی گفتهپرداز در تبلیغات محصولات به کار گرفته می شود سبب پیروزی این گفتمان ها در جلب مصرفکننده وهمچنین سبب پیشیگرفتن از میان سایر رقبای خود در تبلیغات میشوند. از این رو در این تحقیق سعی شده که به مسئله مهم و مطرح در حوزهی تبلیغات که بحث بر سر اعتقاد داشتن به ارزشهای باطنی محصول تبلیغاتی قبل از تولید گفتمانی و یا ارزشی که توسط گفتمان تبلیغاتی ایجاد میشود پرداخته شود و چهار استراتژی متفاوتی که در تولیدگفتمانهای تبلیغاتی مطرح می باشند را به تفصیل بر شماردکه عبارتنداز: تبلیغات ارجاعی، تبلیغات ِغیرمستقیم و انحرافی،تبلیغات اسطوره ای وتبلیغات جوهره ای. از سوی دیگر در این پژوهش به انواع ارزش گذاریهایی که بر روی کالا توسط گفتمان تبلیغاتی در جهت مصرف و خرید کالا انجام میگیرد پرداخته شده است. زیرا گفتمان تبلیغاتی نیز قبل از هر چیز گفتمانی است که به دنبال متقاعدکردن گفتهخوان خود است تا او را به خرید وادارد و از این طریق وظیفه اصلی خود که ایجاد ارتباط بین کالا و یا محصول تبلیغ شده است را با مخاطب یا مصرفکننده آن ایجاد کند. در این راستا در این پژوهش سعی بر این است که نشان داده شود چگونه گفتهپرداز، گفته خود را تبلیغاتی ارائه می دهد و از این طریق سبب ایجاد میل در گفتهخوان می شود و در نهایت او را به خرید کالا که گفتمان تبلیغاتی در جهت آن ایجاد شده است سوق میدهد و او را از گفتهخوان یا مصرفکنندهی بالقوه به مصرفکننده بالفعل تبدیل میسازد. از این رو در این پژوهش سعی بر این است تا با استفاده از تئوریهای نشانه–معناشناسی مکتب پاریس که توسط گرماس پایهگذاری شده است به درک و چگونگی عملکردگفتمانهای تبلیغاتی و همچنین سیرزایشیمعنا و یا چگونگی شکلگیری معنا در این گفتمان ها که خود زیرگروه گفتمان های گرافیکی میباشند پرداخته شود. این پژوهش درصدد پاسخگویی به سوال هایی از این دسته است که چگونه گفتمانهای تبلیغاتی خواست خرید در مصرفکننده را به وجود آورده وآن را از مصرفکننده بالقوه به بالفعل تبدیل میکنند. از سوی دیگر چگونه گفتمانهای تبلیغاتی به ایجاد ارزشگذاری کالای مورد نظر میپردازند. در این پژوهش روش تحقیق روشی کمی وکیفی می باشد و تجزیه و تحلیل اطلاعات در ابتدا به صورت توصیفی و در بخش نهایی به تحلیل پرداخته می شود.