نام پژوهشگر: جلال نباتی قطبیه

تحلیل و تطبیق جامعه شناختی رمان های «مدار صفر درجه» احمد محمود و «دن آرام» میخائیل شولوخف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  جلال نباتی قطبیه   علی اکبر عطرفی

گونۀ ادبی رمان، مشخّصۀ ادبیّات دوران معاصر است. شخصیّت¬های هر رمان بازگوکنندۀ رفتار و زبان عادی افراد اجتماع است و از ذهن و زبان آن¬ها سخن می¬گوید. هنر رمان در نشان دادن خصلت¬های گوناگون و گاهی متضاد است. رمان ارتباط مستقیم و دوسویه¬ای با جامعۀ خود دارد. شرایط اجتماعی در به وجود آمدن و رشد گونه¬های ادبی مؤثر است. جامعه¬شناسی رمان به تحلیل و بررسی جامعه¬ای که رمان در آن شکل گرفته، می¬پردازد. در این نوشتار با استفاده از نظریّه¬های جامعه¬شناسی رمان و با بهره¬گیری از روش استقرایی، به تحلیل و بررسی و تطبیق دو رمان مدار صفر¬درجۀ احمد محمود، که رویدادهای آن در اهواز و در دهۀ پنجاه شمسی و رمان دن آرام میخائیل شولوخف که رویدادهای آن از سال1913 تا 1922 و در منطقۀ قزّاق¬نشین دُن اتّفاق می¬افتد، پرداخته و نقش اجتماعی زنان، سیاست و حکومت، خشونت و جنگ، عصیان¬های اجتماعی و انقلاب و تمایلات دینی و خرافات و همچنین شباهت¬ها و تفاوت¬های هر دو جامعه را مورد بررسی قرار داده¬ایم. هر دو جامعه مردسالار است؛ درنتیجه، نقش اجتماعی زنان بسیار کم¬رنگ است. حکومت¬ها فردسالارانه و استبدادی است. بین مردم و حاکمان در هر دو جامعه ارتباط دو طرفه و سازنده¬ای وجود ندارد. از نظر حاکمان، مردم به عنوان رعیّت و فرمانبردار محسوب می¬شوند. خشونت در هر دو جامعه وجود دارد؛ ولی در دن آرام به دلیل جنگ داخلی، خشونت و جنگ خیلی بیشتر است. با اینکه دین در دو جامعه متفاوت است، ولی در هر دو جامعه تمایلات دینی و خرافات در بین زنان و پیران بیشتر از جوانان است. شکاف و فاصلۀ طبقاتی بین قشرهای مختلف، باعث ایجاد کینه و نفرت در طبقۀ پایین و در مقابل موجب نگاه تحقیرآمیز طبقۀ مرفّه نسبت به اقشار دیگر شده است.