نام پژوهشگر: علیمحمد احمدوند
علی حسین قربانی بیدکرپه علی محمد احمدوند
در این پایان نامه، سیستم تامین منابع مالی صنایع تکمیلی پتروشیمی را با استفاده از متدلوژی پویایی شناسی سیستم ها تحلیل نموده ایم. از آنجایی که صنایع تکمیلی پتروشیمی در دسته صنایع کوچک و متوسط طبقه بندی می شوند و با توجه به سیستم تامین مالی کشور، روش های تامین مالی از طریق منابع خصوصی، استفاده از تسهیلات صندوق توسعه ملی، اوراق صکوک، تسهیلات بانکی و تامین مالی از طریق افزایش سرمایه در بازار فرابورس را به عنوان ابزارهای مناسب برای تامین مالی صنایع تکمیلی معرفی نمود¬ایم. به دلیل اینکه هریک از روش های تامین منابع مالی با در نظر گرفتن جایگاه بنگاه اقتصادی در چرخه عمر سازمانی برای انتخاب به عنوان ابزار تامین منابع لازم جهت توسعه بنگاه بررسی می گردند، سرمایه گذاری در صنایع تکمیلی را در سه نقطه تولد، رشد و بلوغ از مراحل چرخه عمر سازمانی، تحلیل کرده ایم. با بررسی روابط علت و معلولی اجزای سیستم تامین مالی، ترسیم نمودار حالت جریان این سیستم، بررسی نتایج حاصل از مدل و اعتبار سنجی آن، می توان ادعا نمود مدل معتبر است. نتایج این تحقیق نشان داد که دولت در مرحله تولد از چرخه عمر سازمانی با کاهش سهم بخش خصوصی از تامین سرمایه از طریق افزایش سهم صندق توسعه ملی، با ایجاد جذابیت سرمایه گذاری، می¬تواند موجب توسعه صنایع تکمیلی شود. همچنین در این مرحله، جذب سرمایه از طریق تبلیغات برای سرمایه گذاری در صنایع تکمیلی در بلند مدت موجب رشد صنایع تکمیلی نخواهد شد. در مرحله رشد از چرخه عمر سازمانی، دولت با کاهش نرخ ذخیره احتیاطی بانک ها، تلاش در جهت کاهش تورم و توسعه استفاده از اوراق صکوک به وسیله کاهش هزینه های این ابزار، می¬تواند موجب رشد صنایع تکمیلی گردد. در مرحله بلوغ از چرخه عمر سازمانی، صنایع تکمیلی با افزایش نرخ تقسیم سود و درنتیجه افزایش جذابیت صنایع تکمیلی در بازارفرابورس، می¬توانند سرمایه بیشتری را جذب نمایند و درآمد بنگاه را افزایش دهند. در این مرحله دولت نیز می تواند با کمک به توسعه بازار سهام صنایع تکمیلی به رشد این صنایع کمک کند. جهت تحقق سیاست¬های پیشنهادی، دولت با تاسیس بازار فرابورس اختصاصی برای صنایع تکمیلی می تواند گام موثری در راستای توسعه گسترده این صنایع از طریق بازار سهام و صکوک بردارد.
سحر شهرابی فراهانی علی محمد احمدوند
دانش به یک سلاح رقابتی قوی در جهان امروز تبدیل شده است. آگاهی از نحوه جریان دانش در سازمان ها و مدیریت صحیح آن توانایی سازمان را در دستیابی به اهدافش افزایش داده و منجر به بهبود بازده سازمان خواهد شد. ارتباط سازمان ها با یکدیگر نیز از طریق جریان دانش تحقق می یابد، چه افراد از این جریان آگاه باشند چه آگاه نباشند. شناسایی این جریان در یک سازمان تبدیل به یک مزیت رقابتی برای آن خواهد شد. پژوهش حاضر چگونگی استفاده از رویکرد تحلیل شبکه را برای شناسایی جریان دانش و چالش های آن در شرکت های دانش بنیان نشان می دهد. روش تحلیل شبکه اجتماعی به عنوان یک ابزار قدرتمند برای تجزیه وتحلیل جریان های دانشی درون شبکه های سازمانی می تواند به شمار آید. بدین منظور، به مطالعه و مرور پیشینه پژوهش جریان دانش و نقش شبکه های اجتماعی در جریان دانش پرداخته، و سپس ابزار تحقق بر اساس این مطالعات طراحی و اعتبارسنجی شد. پس ازآن با تکمیل پرسشنامه در سازمان xyz و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار pajek این پژوهش انجام گردید. این هدف مطالعاتی که درزمینهٔ جریان دانش در سازمان ها انجام می گیرد می تواند زمینه ساز طراحی برنامه های دقیق و اولویت بندی شده برای دستیابی به موفقیت در سازمان ها باشد. نتایج به صورت اشکال گرافیکی در پژوهش نشان داده شده است. یافته های پژوهش نشان خواهد داد که جریان دانش در شرکت xyz چگونه است و چه افرادی از مسیر دانش به دور هستند و چه افرادی نقش کلیدی در این مسیر دارند. چه نقص ها و اشتباهاتی در ساختار سازمانی آن ها وجود دارد و چگونه می توان با تحلیل ساختار رسمی و غیررسمی به بهبود روند جریان دانش پرداخت.