نام پژوهشگر: احمد فرزانه
احمد فرزانه علی یوسفی
وجود تقاضای گسترده برای تحصیل در جامعه ی ایران، به عرضه ی وسیع و بدون قاعده و بدون برنامه ریزی آموزش های دانشگاهی منجر شده است. آمارها نشان می دهد که میلیون ها جوان ایرانی در مراکز آموزش عالی مشغول به تحصیلند در حالی آموزش هایی که می بینند لزوماً متناسب با مشاغل موجود برای آنان نمی باشد. به عبارت دیگر یکی از مسائل اجتماعی جامعه ی ایران عدم تناسب آموزش های دانشگاهی با مشاغل است. در تحقیق حاضر به منظور نمایش دادن وسعت مشکل عدم تناسب میان وجهی از بده بستانِ نهاد آموزش و نهاد اقتصاد، یعنی عدم تناسب میان آموزش های دانشگاهی با مشاغل فارغ التحصیلان دانشگاهی، به سراغ فارغ التحصیلانِ دانشگاه فردوسی در فاصله ی سال های 1382 تا 1392 رفتیم. جمع آوری داده از طریق پرسشنامه ی اینترنتی از 445 نفر صورت گرفت و برای سنجش عدم تناسب، از دو رویه ی عینی و ذهنی بهره گرفته شد و میزانِ عدم تناسب افقی(عدم تناسب در دانش و عدم تناسب در مهارت) و میزانِ عدم تناسب عمودی(آموزش اضافی) در سطح خرد مورد سنجش قرار گرفت. با اجرای این پیمایش، مشخص شد که اولاً میزان عدم تناسب در همه نوع آن بالاست. ثانیاً آموزش اضافی، بیشترین میزان عدم تناسب در میان انواع عدم تناسب است، ثالثاً عدم تناسب ذهنی بیشتر از عدم تناسب عینی است یعنی قضاوت فارغ التحصیلان از عدم تناسب تحصیلات و مشاغلشان، بیشتر از میزان برآورد شده با معیارهای عینی و توسط محقق بوده است. همچنین معلوم شد که عدم تناسب میان دانش مورد نیاز برای شغل و دانش آموزش داده شده، بیشتر از عدم تناسب کلی میان عنوان شغل و عنوان رشته ی تحصیلی بوده است و عدم تناسب میان مهارتِ مورد نیاز برای شغل و مهارتِ آموزش داده شده، بیشتر از عدم تناسب میان دانش مورد نیاز برای شغل و دانش آموزش داده شده بوده است.
احمد فرزانه
چکیده ندارد.