نام پژوهشگر: علی مروتی شریفآبادی
زهرا حشمتی علیرضا ناصر صدرآبادی
در سال¬های اخیر، مدیریت زنجیره¬ی تأمین یک عامل کلیدی برای دستیابی به مزیت¬های رقابتی به شمار می¬رود. خدمت بهتر به مشتری، افزایش درآمد و کاهش هزینه¬ها، ثمره¬ی استفاده از این فلسفه است. سازمان¬ها می¬توانند از طریق هدف¬گذاری، شناسایی و تعریف معیارها و ارزیابی عملکرد مستمر، بهبود عملکردشان را مدیریت کنند. این ارزیابی¬ها دید مناسبی درباره¬ی وضعیت کسب وکار پدید می¬آورد. از طرفی رشد صنعت تولید پلاستیک و افزایش تعداد رقیبان در این صنعت، روز به روز بر اهمیت برنامه¬ریزی منابع می¬افزاید. با سرعت گرفتن تغییر نظام رقابتی بازار و نیز با توجه به عمر کوتاه محصولات، راهبردهای جدید برای ارضای نیازهای مشتری ضرورت می¬یابد. بر این اساس در این پژوهش سعی شده تا الگویی نظام¬مند به منظور نظارت بر عملکرد تحویل به موقع ارائه شود. برای نشان دادن چگونگی پیاده¬سازی الگوی پیشنهادی، مطالعه¬ی موردی در شرکت سپهر کویر یزد پیاده¬سازی شده و نتایج آن تشریح شده است. بنابراین ابتدا به شناسایی و استخراج متغیرهای مؤثر بر تحویل به موقع پرداخته شده، در ادامه با فازی¬سازی متغیرها و همچنین به کمک تدوین پایگاهی از قوانین در سیستم استنتاج فازی، وضعیت تحویل به موقع در شرکت بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان از جامعیت، تحلیل ریاضی مناسب و توانایی بالای الگوی پیشنهادی در نظارت بر عملکرد تحویل به موقع دارد.
سیما بهروزی مقدم محمود زنجیرچی
در سال¬های اخیر با جهانی شدن رقابت و تمرکز شرکت¬ها بر توسعه¬ی زنجیره¬های تأمین، تصمیمات مربوط به یافتن منابع مناسب بیش از پیش اهمیت یافته¬اند چرا که به طور متوسط در یک شرکت تولیدی حدود 60 درصد از حجم معاملات به خرید مواد، کالاها و خدمات از تأمین کنندگان اختصاص دارد. با توجه به نقش کلیدی تأمین¬کننده در زنجیره¬ی تأمین و تأثیر عملکرد آن¬ بر کالا و خدمت نهایی، تصمیمات مربوط به ارزیابی و انتخاب این عضو از زنجیره¬ی تأمین در زمره¬ی تصمیمات سرنوشت¬ساز برای سازمان قرارگرفته است. صنایع بزرگ به طور معمول با گروه¬های مختلفی از تأمین¬کنندگان در ارتباط¬اند. از این رو گروه¬بندی این تأمین-کنندگان در گروه¬هایی همگن، فرآیند ارزیابی و انتخاب را تسهیل می¬کند. پژوهش حاضر با به کارگیری تکنیک خوشه¬بندی فازی و روش تاگوچی، مدلی مناسب به منظور انتخاب بهترین تأمین کننده در شرکت فولاد آلیاژی ایران ارائه می¬دهد. در این مدل با مطالعه¬ی پیشینه¬ی پژوهش و مصاحبه با خبرگان شرکت، 10 معیار به عنوان معیارهای ارزیابی تأمین کننده در نظر گرفته شده¬اند که عبارت اند از کیفیت، قیمت، موقعیت مکانی، خدمات پس از فروش، شهرت، اعتبار مالی، انعطاف¬پذیری در تأمین تقاضا، سهولت عودت محصول معیوب و سرعت در تحویل. خوشه¬بندی تأمین¬کنندگان با استفاده از الگوریتم تبرید تدریجی انجام شده است که تعداد خوشه¬های به دست آمده برابر سه است. در مرحله¬ی ¬بعد با استفاده از تابع زیان تاگوچی، زیانی را که هر خوشه به دلیل ضعف در معیارهای ارزیابی برای شرکت ایجاد کرده، محاسبه شده است که نتایج بیانگر میزان زیان کم¬تر برای خوشه¬ی یک است. پس از تعیین خوشه¬ی برتر، به منظور برگزیدن تأمین¬کننده¬ی مناسب از این خوشه، زیان هر کدام از اعضای آن محاسبه شد و تأمین-کننده¬ی کد 12000511 که دارای کم¬ترین زیان نسبت به بقیه بود برگزیده شد.
محمدرضا ربیعی مزرعه شاهی علی مروتی شریف آبادی
انتخاب تأمین کننده یک مسئله ی تصمیم گیری چندمعیاره است که مجموعه ای از معیارهای کمّی و کیفی را که عموماً با یکدیگر در تضاد هستند در برمی گیرد. بنابراین لازم است میان آن ها یک بده-بستان انجام شود. انتخاب تأمین کننده یک مبحث راهبردی است که به شدّت بر سودآوری و عملکرد سازمان از طریق اثرگذاری بر هزینه های سازمان و کیفیت محصول تأثیر می گذارد. جهانی شدن، معیارهای متنوّع ارزیابی عملکرد و عدم اطمینان محیطی تصمیمات مربوط به انتخاب تأمین کننده را پیچیده تر می سازد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی بوده که برای جمع آوری اطّلاعات مربوط به ادبیات تحقیق از روش کتابخانه ای و برای جمع آوری داده های تحقیق از روش میدانی استفاده شد. جامعه ی آماری این تحقیق را پنج تأمین کننده ی درپوش شرکت تشکیل می دهند. هدف این تحقیق، ارائه ی یک مدل یکپارچه ی انتخاب تأمین کنندگان و تخصیص سفارش به آن ها با ترکیب swot فازی و برنامه ریزی خطی فازی در شرکت آرافن نائین است. در این مدل، تأمین کنندگان با استفاده از تحلیل swot فازی ارزیابی شدند. خروجی این مرحله که ورودی مرحله ی بعدی است وزن هر تأمین کننده در عوامل داخلی و خارجی است. در مرحله ی بعدی یک مدل برنامه ریزی خطی فازی برای تعیین این که چه مقدار بایستی از هر تأمین کننده خریداری شود ارائه شد. در این مدل، با در نظر گرفتن تقاضا به صورت یک عدد فازی و محدودیت های ظرفیت انبار و ظرفیت تأمین کننده برای تأمین محصول مورد نظر (درپوش پمپ هیدرولیک دنده ای) مقدار سفارش به نحوی که میزان مطلوبیت کلی حاصل از تأمین کنندگان برای سازمان را بیشینه می کند تخصیص داده شد. متعاقباً با استفاده از تحلیل حساسیت تأثیر هر معیار بر موقعیت رقابتی تأمین کنندگان ارزیابی شد. در پایان پیشنهادهایی ارائه شده است.
عبداله بناوی علی مروتی شریف آبادی
در دنیای تجاری امروز، چابکی یکی از مهم ترین ویژگی ها در صنایع رقابتی قلمداد می شود. امروزه با افزایش رقابت و تغییرات غیر قابل پیش بینی در عرصه کسب و کار سازمان ها برای کسب مزایای رقابتی در دست یابی به اهداف سازمانی و موفقیت در کسب وکار لازم است به صورت چابک عمل کنند. چابکی از جمله راهبردهای بسیار کلیدی در راستای دریافت سریع نیازهای مشتریان و ارائه پاسخ مناسب به آن در کوتاهترین زمان ممکن است. چابکی مفهومی است که می تواند به عاملی اساسی در راستای برخورد و مدیریت محیط های سازمانی با ویژگی های تغییرات پیوسته و همراه با عدم اطمینان تبدیل شود و به سازمان ها کمک کند تا بتوانند به اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابند.از این رو و با توجه به اهمیت این مسأله، این تحقیق با هدف شناسایی و بررسی عوامل موثر بر چابکی و رتبه بندی و مدل سازی و سطح بندی این عوامل در شرکت های مستقر در شهرک صنعتی سردشت انجام گرفت. روش تحقیق کاربردی بوده و به روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه ی آماری تحقیق حاضر، مدیران و خبرگان شهرک صنعتی سردشت و اساتید دانشگاهی مرتبط با بحث می باشند. که نمونه ای به حجم 20 نفر به روش غیر تصادفی و قضاوتی انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و رتبه بندی عوامل از قسمت ادبیات تحقیق 30 عامل انتخاب شدند، که به وسیله روش ویکور رتبه بندی شدند. از این 30 عامل 12 عامل جهت سطح بندی با روش مدل سازی ساختاری تفسیری انتخاب شدند. که انتخاب این عوامل با نظر متخصصان و خبرگان و اساتید دانشگاهی مرتبط با بحث صورت پذیرفته است. در نهایت، پیشنهادهایی بر مبنای نتایج تحقیق ارائه شد.
محسن میرجلیلی علی مروتی شریف آبادی
تغییرات سریع محیطی و استانداردهای بالا سازمان ها را مجبور به افزایش مزیت رقابتی ساخته است که منابع انسانی به عنوان مهم ترین عامل مزیت رقابتی که تقلید از آن نیازمند صرف زمان زیاد می باشد، راه حل این مسئله است؛ که پژوهش حاضر در همین راستا با هدف تعیین رابطه رویه های موثر مدیریت منابع انسانی و عملکرد تولید در بین مدیران و سرپرستان شرکت فولاد آلیاژی صورت گرفته است. این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی – همبستگی می باشد و جامعه ی آماری را کلیه ی مدیران و سرپرستان این شرکت تشکیل داده اند که با استفاده از جدول مورگان، با حجم جامعه محدود، تعداد 108 نفر از مدیران و سرپرستان به عنوان نمونه آماری انتخاب شده-اند و ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر پرسش نامه ی ساختار یافته می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار اموس و استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و از روش های رتبه بندی به روش مورا و مولتی مورا استفاده شده است. در این تحقیق با تعیین میزان تاًثیر هر یک از متغیرها و نیز روابط بین آن¬ها و ارائه¬ی مدل آن به کمک معادلات ساختاری، میزان تاًثیر هر یک از رویه¬های مدیریت منابع انسانی بر روی شاخص¬های عملکرد تولید مشخص شده و در انتها با استفاده از روش مورا به رتبه بندی رویه های مدیریت منابع انسانی پرداخته شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که در مدل نهایی استخراج شده بین رویه های موثر منابع انسانی؛ "مشارکت" و "آموزش" و شاخص های عملکرد تولید رابطه ی معناداری وجود دارد و در اولویت بندی با روش مورا، تاًثیر رویه های منابع انسانی بر عملکرد تولید به ترتیب آموزش، ایمنی و بهداشت، مشارکت، جبران خدمات، انگیزش در رتبه های اول تا پنجم اولویت قرار گرفتند.