نام پژوهشگر: شیدا قاسمی شکنایی
شیدا قاسمی شکنایی غلامرضا حقیقت نایینی
شهرهای امروز ما، رویاروی افزایش جمعیت و مسائل ناشی از آن، با مشکلات ناشی از عدم تحقق اهداف برنامه ریزی مواجه هستند. غالب این مسائل ناشی از رشد ناگهانی و بدون برنامه ی نقاط شهری است. انسان برای زیست و رفع نیازهای ابتدایی خود-طبق الگوی مازلو- نیاز به ایجاد سرپناهی دارد که در اولین قدم از زندگی اش، به ایجاد آن مبادرت می ورزد؛ که نتیجه ی عدم برنامه ریزی برای چگونگی توسعه ی آنها(مساکن) و کاربری های شهری منجر به رشد پراکنده ی شهرها، گستردگی و وقوع پیامدهای اجتناب ناپذیر آن می شود (williams،2008). این مساله و آثار آن در شهرها، که دغدغه ی بسیاری از متخصصین-از جمله شهرسازان- است، منجر به شکل گیری ایده هایی جهت استفاده ی بهینه و برنامه ریزی شده از زمین های شهری و هدایت هوشمندانه ی توسعه ی شهرها شده است (municipal research services center، 1997). بدین ترتیب، در دهه های اخیر با انواع گوناگونی از ایده های شهرهای فشرده، رشد هوشمند، نوشهرسازی و... مواجهیم (شریفیان، 1389). یکی از رویکردهایی که مورد استقبال برنامه ریزان و طراحان شهری قرار گرفته است، رویکرد توسعه میان افزا است. این رویکرد در صدد استفاده از اراضی داخل شهرها به شیوه ی مطلوب و با توجه به نیاز ساکنین شهر است ( anderson،2005). در واقع این رویکرد ناشی از طرز فکر صرفه جویانه در زمینه اراضی شهری بوده و از جمله راهکارهای موثر برای مقابله با رشد پراکنده شهری به شمار می رود. لزوم پرداختن به این مساله، موضوع چالش برانگیز افزایش شدید جمعیت شهرها و محدودیت اراضی شهری است. علاوه بر این، تامین زیرساختهای مورد نیاز شهروندان و هزینه های آن، که در ارتباط مستقیم با اندازه و شکل شهر قرار دارد، ضرورت این تحقیق را روشن می سازند. همچنین عدم وجود چارچوبی مدون برای شناسایی اراضی واجد پتانسیل برای بکارگیری این رویکرد در برنامه ریزی برای آنها، از جمله مسائلی است که انگیزه ی انجام این تحقیق را جدی تر می نماید. پژوهش حاضر، در پی روشن نمودن چگونگی تحقق این نوع از توسعه در مقیاسی فراتر از یک واحد مسکونی و فروتر از یک شهر می باشد و در صدد تدوین یک چارچوب برای شناسایی محدوده هایی است که پتانسیل برنامه ریزی با رویکرد توسعه میان افزا را دارند. این تحقیق پس از معرفی رویکرد توسعه میان افزا و تحلیل مزایا و معایب، ویژگی ها و سایر ابعاد آن، به ارائه ی معیارهایی برای سنجش امکان کاربست این رویکرد خواهد پرداخت. در نهایت در قالب یک نمونه موردی، به ارزیابی یک محدوده در شهر مشهد با استفاده از این معیارها پرداخته و با رویکرد میان افزا برای آن برنامه ریزی خواهد کرد.