نام پژوهشگر: محمدمهدی خان پوراردستانی
محمدمهدی خان پوراردستانی ابومحمد عسگرخانی
پس از تاسیس جمهوری خلق چین توسط مائو در سال 1949 این کشور تاکنون روابط پر فراز و نشیبی را با آمریکا پشت سر گذاشته است. در ابتدای روی کار آمدن کمونیست ها، ایالات متحده روابط خود را با این کشور قطع و تنها جمهوری دموراتیک چین در تایوان را به رسمیت می شناخت، اما سفر نیکسون به چین نقطه عطفی را در روابط دو کشور ایجاد و روابط دیپلماتیک از سر گرفته شد. با روی کار آمدن دنگ شیائو پینگ و آغاز دوران اصلاحات تحول عظیمی در ساختار اقتصادی چین رخ داد و روند رو به رشد این کشور در ابعاد مختلف آغاز گشت. با فروپاشی شوروی روابط چین و آمریکا وارد مرحله جدیدی شد، و پکن تلاش فراوانی را برای افزایش قدرت نظامی و اقتصادی انجام داد. در آغاز هزاره جدید و با روی کار آمدن بوش انتظار می رفت که روابط چین و آمریکا رو به تیرگی رود اما وقوع حوادث 11سپتامبر و همکاری چین با آمریکا در ائتلاف علیه تروریسم مجددا فضا را دگرگون ساخت. پکن سعی نمود از این فرصت بسترهای مناسبی را برای همکاری های آتی ایجاد و مناسبات دوجانبه را هرچه بیشتر بهبود بخشند. در حقیقت حادثه 11 سپتامبر بعنوان یک نقطه عطف در رابطه میان دو کشور باعث بوجود آمدن زمینه های همکاری در برخی حوزه ها و رقابت در حوزه های دیگر شده است. در حال حاضر دو کشور در حوزه هایی نظیر مبارزه با تروریسم، انرژی، اقتصاد و تغییرات آب و هوایی همکاری مناسبی با یکدیگر داشته و در برخی حوزه ها نیز با یکدیگر اختلاف دارند و رقیب یکدیگر شمرده می شوند که از جمله آنها می توان به رقابت در شبه جزیره کره، فضا، حوزه نظامی، فضای سایبری و... اشاره نمود. در این مطالعه سعی گردیده حوزه های رقابت دو کشور در چارچوب نظریه سیکل قدرت و حوزه های همکاری در چارچوب نظریه وابستگی متقابل مورد بررسی قرار گیرد.