نام پژوهشگر: سامان نیک نژاد
سامان نیک نژاد محمدجواد جاوید
گفتن اینکه هرکس بهطور از حق شادکامی برخوردار است خیلی ساده است. اما این حرف به این معنا است که ما باور داریم، دولت میتواند شادکامی شهروندان را فراهم کند، لذا عدالت حکم میکند که همهی افراد شاد باشند و درغیر اینصورت ما با وضعیت نقض حقوق بشر مواجه هستیم. ازسویی دیگر، واضح است که شادی را نمیشود تضمین کرد، بنابراین سخن از حق شادکامی ادعایی بیهوده بهنظر میرسد. لیکن از ظاهرِ دعوا که بگذریم میتوان دستِکم با بهخرج دادنِ کمی خوشبینی از حقِ جستجوی شادکامی سخن گفت. از این منظر، ممکن است که افرادی به دلیل ترکیب شیمیایی مغزشان در موارد افسردگی حاد هرگز نتوانند به شادی دست پیدا کنند اما اگر همین افراد به جستجوی شادکامی برخاستند نمیتوان بههر بهانهای مانعی بر سر راه ایشان تراشید. مسئلهیِ دیگر این است که آیا ما میتوانیم شادی خود را همانطور که میزان کلسترل یا قند خون خود را میسنجیم، اندازه بگیریم. بسیاری از مردم شادکامی را چیزی میدانند که قابل اندازهگیری نیست. آنها معتقدند که شادی بسیار انتزاعی، ذهنی و غامضتر از آن است که بشود برای آن تعیین کمیت کرد. روشهاییهم که برای اندازهگیری شادکامی پیشنهاد شدهاند؛ برخی بهشکل فریبندهای ساده و برخی دیگر تا بینهایت پیچیده هستند. مشکل دیگر روشهایی است که مردم از آن طریق به شادی دست مییابند. بعضی از مردم معتادانِ واقعی آدرنالین هستند. آنها اگر دستشان برسد خود را با طناب از ارتفاع پرتاب میکنند، با دوچرخه از کوه فرود میآیند، عدهای دیگر برای شادی، مواد مصرف میکنند. قرارهای گروهی برای آببازی یا فانوس هوا کردن راه دیگری برای شادی کردن است. برخی ممکن است همین حالت را با مطالعهی یک کتاب خوب، پدید آوردن یک اثر هنری کسب کنند. تعریف روشن ما از شادی قابل ابتیاع آنچنان که حدود مسئولیت دولت را روشن کند میتواند به مشخص شدن مرزها میان شادیها کمک کند. درهرحال معتقدیم که با استناد به رواج برخی روشها (مثل مصرف مواد)، نمیتوان ارزشها (مثل شادکامی) را از سکه انداخت و یا مخدوش جلوه داد. در این رساله تلاش من این است که با طرح حق شادی این موضوع را در معرض گفتوگو قرار دهم تا با برانگیخته شدن انتقادها این موضوع جایی را در میان مباحثات حقوقی برای خود باز کند و ادبیاتی هرچند اندک بَر محورِ آن تولید شود.