نام پژوهشگر: نسیم شنگرففام
هلن حسین مردی مانیا نصرتی نیا
مطالعه ی کنونی به بررسی تاثیر آموزش راهبردهای فرا شناختی و یاد گیری گروهی بر روی مهارت خواندن زبان آموزان ایرانی با سطح توانش متوسط از زبان انگلیسی می پردازد. به منظور دستیابی به این هدف و پس از برگزاری آزمون استاندارد پت ، 64 زبان آموز دخترو پسر با دامنه ی سنی 18- 60 و با سطح دانش همسان برای این تحقیق انتخاب شده در دو گروه آزمایشی "راهبرد فرا شناختی" و "راهبرد یاد گیری گروهی" قرار داده شدند . در مرحله ی بعد کلیه افراد در یک پیش آزمون خواندن جهت سنجش مهارت خواندن شرکت کردند. در طول دوره ی آموزشی که 18 جلسه به طول انجامید مطالب یکسانی تدریس شد. تنها تفاوت در این بود که به زبان آموزان در گروه آزمایشی راهبرد فرا شناختی ، راهبردهای فرا شناختی مرتبط با مهارت خواندن طبق مدل "chamot & omalleys: cognitive academic language learning approach (calla) (1994)" آموزش داده شد، در حالیکه زبان آموزان در گروه راهبرد یاد گیری گروهی تدریس طبق مدل cooperative learning by novak, (1991) را دریافت کردند. در پایان دوره ی آموزشی یک پس آزمون خواندن از زبان آموزان در هر دوگروه گرفته شد. تحلیل و بررسی نمرات به دست آمده نشان داد که که از لحاظ آماری گروه راهبرد فرا شناختی نتایج بهتری را کسب نمودند. این بدین معناست که تدریس راهبردهای فرا شناختی مفید واقع شده و بهتر است که در برنامه های آموزشی مهارت خواندن گنجانده شود و معلمان نیز آموزش های لازم را جهت استفاده زبان آموزان از این راهبردها را برای آنها فراهم آورند و آنها را پیرامون اهمیت و تاثیر این راهبردها آگاهی دهند. نتیجه ی این تحقیق میتواند برای معلمان زبان انگلیسی در خصوص تدریس راهبردهای فرا شناختی در دوره های تدریس مهارت خواندن مفید واقع گردد.
سیده شیرین ادیبی فر مانیا نصرتی نیا
چکیده مطالعه ی کنونی به بررسی تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی بر روی مهارت نوشتاری زبان آموزان وابسته و ناوابسته به زمینه ایرانی با سطح توانش متوسط از زبان انگلیسی می پردازد. به منظور دستیابی به این هدف و پس از برگزاری آزمون استاندارد pet ، 62 زبان آموز زن و مرد با دامنه ی سنی 18- 35 و با سطح دانش همسان برای این تحقیق انتخاب شدند. پس از شرکت در آزمونgeft و مشخص شدن ویژگی روان شناختی وابستگی و ناوابستگی به زمینه هر زبان آموز، شرکت کنندگان در دو گروه آزمایشی و ملاک قرار داده شدند و در مرحله ی بعد کلیه افراد در یک پیش آزمون نوشتاری جهت سنجش مهارت نوشتاری شرکت کردند. در طول دوره ی آموزشی که 17 جلسه به طول انجامید مطالب یکسانی تدریس شد. تنها تفاوت در این بود که به زبان آموزان در گروه آزمایشی، راهبردهای فراشناختی مرتبط با مهارت نوشتاری طبق مدل"مدل اوملی و چموت (1989) " و مدل "آکسفورد (1990)" آموزش داده شد، در حالیکه گروه ملاک برنامه ی آموزشی معمول در آموزشگاه زبان پارسایان را دریافت کردند. در پایان دوره ی آموزشی یک پس آزمون نوشتاری از زبان آموزان در هر دوگروه گرفته شد. تحلیل و بررسی نمرات به دست آمده از پس آزمون و مقایسه ی آنها با نمرات پیش آزمون نشان داد که که از لحاظ آماری گروه آزمایشی نتایج بهتری را کسب نمودند. این بدین معناست که تدریس راهبردهای فراشناختی مفید واقع شده و بهتر است که در برنامه های آموزشی مهارت نوشتاری گنجانده شود و معلمان نیز آموزش های لازم را جهت استفاده زبان آموزان از این راهبردها را برای آنها فراهم آورند و آنها را پیرامون اهمیت و تاثیر این راهبردها آگاهی دهند. همچنین نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که در گروه آزمایشی زبان آموزان ناوابسته به زمینه عملکرد بهتری نسبت به زبان آموزان وابسته به زمینه در پس آزمون نوشتاری از خود بروز دادند. نتیجه ی این تحقیق میتواند برای معلمان زبان انگلیسی در خصوص تدریس راهبردهای فراشناختی در دوره های تدریس مهارت نوشتاری مفید واقع گردد.