نام پژوهشگر: امیر رضا وکیلی فرد
افسانه غریبی رضا مراد صحرایی
هر موفقیتی در آموزش زبان، منوط به برنامه ریزی دقیق آموزشی است. نیازسنجی یکی از ارکان اصلی برنامه ریزی آموزشی محسوب می شود و به معنای تشخیص، انتخاب و درجه بندی نیازهای زبانی زبان آموزان است. اصطلاح نیاز به مفاهیم متعددی اعم از ضرورت ها، خواسته ها و کمبودها اشاره دارد. انگاره های متعددی با رویکردهای متفاوت، واکاوی نیازهای زبانی را مورد توجه قرار داده اند. انگار? لانگ (2005) که مبنای نظری پژوهش حاضر است، سعی کرده است نگاهی همه جانبه به واکاوی نیازهای زبان داشته باشد و با روشی چندزاویه ای از منابع و با شیوه های مختلف نیازهای زبانی را استخراج نماید. اما انگار? لانگ نیز دو کاستی عمده دارد. نخست آنکه واحد تحلیل نیاز در این انگاره مشخص نیست و دیگر آنکه این انگاره بیشتر انگاره ای روش شناختی است، تا انگاره ای جامع که مبنای نظری و دیگر اصول نیازسنجی را در نظر بگیرد. به منظور دست یابی به یک انگار? کارآمد برای واکاوی نیاز و نیز استخراج و درجه بندی پیکره ای از نیازهای زبانی عمومی فارسی آموزان، پرسش های زیر در پژوهش حاضر مطرح شد. الف: پرسش های اصلی 1. کارآمدی انگار? لانگ برای تعیین واحد سنجش چقدر است؟ 2. سطح بندی نیازهای زبانی فارسی آموزان چگونه است؟ ب: پرسش های فرعی نکات دستوری، حوزه های واژگانی و کارکردهای عمومی زبانی که فارسی آموزان باید در دوره های عمومی زبانی یادبگیرند کدامند و ترتیب این نکات و حوزه ها که فارسی آموزان در هر موقعیت در دوره های عمومی زبانی باید یاد بگیرند کدامند؟ پژوهش حاضر به معرفی انگار? لانگ و کاستی های آن پرداخت و بر اساس مرور پژوهش های نظری در حوز? آموزش زبان، تلاش کرد بخشی از کاستی های این انگاره را رفع نموده و انگاره ای عملیاتی ارائه دهد که در آن، واحد تحلیل نیاز مولفه های تکلیف زبانی اعم از دستور، واژه و کارکرد و مانند آن هستند فرایند واکاوی نیاز در این انگاره شامل چهار مرحل? تعیین واحد تحلیل نیاز، توصیف واحد تحلیل نیاز، استخراج پیکره و درجه بندی است. بر اساس این انگار? عملیاتی، پیکره ای از نیازهای زبانی فارسی آموزان در سه حوز? دستور، واژه و کارکرد از منابع متعدد اعم از پیشینه های موجود و مدرس های فارسی آموز استخراج شد و براساس میزان اهمیتی که فارسی آموزان تعیین کرده بودند درجه بندی گردید. نیازهای درجه بندی شده در سه حوز? مذکور، تفسیر شده و در یک چارچوب پنج سطحی قرار گرفتند. در نهایت تطابق نسبی نیازهای این پنج سطح با نیازهای هرم مازلو نشان داده شد.
مسلم موسویان امیر رضا وکیلی فرد
اهمیت واژه و یادگیری آن در زبان دوم / خارجی و استفاده از رویکردها، راهبردها، فنون، و روش¬های نوین و متنوع به منظور آموزش هرچه مطلوب¬تر آن، امری بسیار مهم و ضروری است. در پژوهش حاضر اثربخشی رویکرد یادگیری مشارکتی به همراه راهبرد نگاشت معنایی بر آموزش واژه بررسی شده است. روش پژوهش، شبه¬آزمایشی با طرح پیش-آزمون و پس¬آزمون با یک گروه کنترل و سه گروه آزمایش بود. جامعه¬ی آماری پژوهش، زبان¬آموزان غیر فارسی¬زبانی بودند که در مرکز آموزش زبان فارسی به غیر فارسی¬زبانان دانشگاه بین¬المللی امام خمینی قزوین مشغول یادگیری زبان فارسی بودند. پس از تأیید روایی و پایایی پرسشنامه¬ی محقق¬ساخت (آزمون واژه)، پیش¬آزمونی اجرا شد و 120 زبان¬آموز در چهار گروه 30 نفره به طور تصادفی انتخاب شدند. یک گروه به عنوان گروه کنترل با شیوه¬ی تدریس ترجمه¬ی مستقیم شفاهی(روش سنتیِ غیر ارتباطی) و سه گروه به عنوان گروه آزمایش انتخاب گردیدند. گروه¬های آزمایش عبارت بودند از (1) گروه آموزش مبتنی بر رویکرد یادگیری مشارکتی، (2) گروه آموزش مبتنی بر راهبرد نگاشت معنایی، و (3) گروه آموزش مبتنی بر رویکرد یادگیری مشارکتی به همراه راهبرد نگاشت معنایی. پس از تدریس متون تهیه شده برای آموزش که حاوی مباحث مربوط به «آزادی»، «افسردگی»، و «بانک» بودند، پس¬آزمون اجرا شد. در ادامه با استفاده از آزمون «تی» نمرات پیش¬آزمون و پس¬آزمون آزمودنی¬ها در گروه¬های مختلف در رابطه با میزان بهبود یادگیری واژه مقایسه شد و معناداری آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که همه¬ی گروه¬های آزمایش نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری در یادگیری واژه داشتند. از طرفی ترتیب گروه¬ها بر اساس نمره¬ی میانگین آنها در یادگیری واژه به این صورت بود: 1- گروه آموزش مبتنی بر راهبرد نگاشت معنایی 2- گروه آموزش مبتنی بر رویکرد یادگیری مشارکتی به همراه راهبرد نگاشت معنایی 3- گروه آموزش مبتنی بر یادگیری مشارکتی 4- گروه آموزش مبتنی بر روش ترجمه¬ی مستقیم شفاهی(گروه کنترل).
لیلا گلپور بهمن زندی
هدف اصلی این پژوهش، طرّاحیِ آزمون مهارتی(بسندگی)زبان فارسی بر پایه ی چهار مهارت زبانی درک شنیداری، درک خوانداری، صحبت کردن و نگارش است. فرضیه ی این پژوهش بر این اصل استوار است که این آزمون مطابق با معیارهای استاندارد، طرّاحی شده است. جامعه ی آماری این پژوهش 130 فارسی آموز مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی می باشند که حداقل 2 ماه و حداکثر 12 ماه در این مرکز مشغول یادگیری زبان فارسی بوده اند و در رده ی سنی 18-38 سال بوده، از مرد و زن تشکیل شده اند. به منظور استاندارد سازی آزمون، سوالات آزمون به صورت پیش آزمون در آزمون های پایان ترم بهار 93 و تابستان 93 مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی مورد استفاده قرار گرفته و بعد از آسیب شناسی سوالات و تجزیه و تحلیل، برای این آزمون انتخاب شده است. سوالات آزمون پس از اجرا مورد تحلیل قرار گرفتند و پایایی و روایی آزمون، دو مشّخصه ی مهم آزمون استاندارد، اندازه گیری شدند. پس از بررسی آزمون طرّاحی شده، نتایج آماری نشان دهنده ی این موضوع بوده اند که این آزمون، ضریب دشواری و ضریب تمیز بهینه ای دارد و از پایایی و روایی قابل قبولی نیز برخوردار است و پیش بینی می شود که این آزمون سودمندی و کاربردی لازم را نیز دارا است