نام پژوهشگر: مرتضی بارانی
مرتضی بارانی اسد الله بابایی فرد
جامعه ایرانی هم اکنون در تلاطم تعارض و هم¬نشینی سنت و مدرنیته قرار دارد. وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران طی سده¬های اخیر تحولات و تغییرات خرد و کلانی را به خود دیده است، که در این میان باید به دو عامل اصلی اشاره کرد. دولت¬های مرکزی، صاحبان قدرت دینی، فرهنگی و اجتماعی داخلی از یک¬سو بر فرهنگی و جامعه نفوذ داشتند. و همچنین تاثیر دولت¬های خارجی، قدرت صنعت فرهنگ جهانی (و یا چند جهانی)، اقتصاد و رسانه از سوی دیگر فرهنگ و جامعه ایرانی را به سمت منافع و خواسته¬های¬شان هدایت و یا جذب کردند. در میان اتفاقات تاریخی سده اخیر، برخی به¬صورت ناگهانی و برخی به صورت تدریجی فرهنگ ایرانی را تغییر دادند. این تغییرات در موارد بسیاری به دلیل عدم پذیرش از سوی طیفی از جامعه و یا عدم مطابقت با ویژگی¬های فرهنگی کشورمان باعث بروز مسائل فرهنگی و اجتماعی شد. اشتغال زنان، شهرنشینی، فرار مغزها، تکوّن هویت ایرانی و فردگرایی از جمله مهم¬ترین مسایل اجتماعی و فرهنگی درخور توجه در این زمینه می¬باشد. ایران اکنون در دوره گذار قرار دارد و ساختارهای سنتی به¬صورت تدریجی جای خود را به ساختارهای مدرن و جهانی می¬دهند. در این میان هم با از بین رفتن و یا تضعیف شدن ساختارهای سنتی و هم با ورود مفاهیم و الگوهای فرهنگی مدرنیته، شاهد پدیده فردگرایی در سطح جامعه هستیم. در تحقیق حاضر این موضوع مورد بررسی قرار خواهد گرفت که آیا هر دو جنبه الگوهای فرهنگی مدرنیته و تغییرات فرهنگی داخلی بر این پدیده تاثیرگذارند یا خیر. همچنین با شناسایی مهم¬ترین ابعاد این پدیده تاثیر هرکدام از آن¬ها مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. واژه فردگرایی معادل کلمه (individualism) می¬باشد که از ریشه کلمه¬ لاتین (individuus) به معنای جدا کردن و تقسیم شدن گرفته شده است که در واقع این مفهوم به معنای غیرقابل تفکیک¬ترین عنصر انسانی (فرد) می¬باشد (رحمت¬پور، 1300: 97). مفهوم فردگرایی در واقع زاده دنیای مدرن و مطرح شده بعد از دوره رنسانس است. مفهوم جهانی شدن که کمتر از ده سال رواج بسیاری یافته، در معانی متفاوتی بیان شده است که رایج ترین آن¬ها گسترش بی¬سابقه الگوهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای پیشرفته صنعتی در جهان است. از جمله این الگوها، الگوی فردگرایی است (بهروان و علیزاده، 1387، 2). همچنین واژه فردگرایی دارای دو معنای عام است، که غالبا از آن¬ها به¬عنوان فردگرایی مثبت و منفی تلقی می شود. بعد مثبت فردگرایی به¬عنوان استقلال فردی، اتکا به خویشتن (کیویستو، 1378: 19) و جستجوی نفع فردی در راستای نفع جمعی می¬باشد. بنابراین این تعریف با مفهوم خودخواهی و فردگرایی خودمدارانه متفاوت است و از ویژگی¬های توسعه یافتگی محسوب می¬شود (جوادی یگانه و هاشمی، 1387، 146 - 145). در واقع فردگرایی مثبت از نتایج زندگی مدرن و جامعه دموکراتیک می¬باشد.