نام پژوهشگر: حسین تاج آبادی پور
حسین تاج آبادی پور مهدی شهیدی زندی
در این پژوهش، خوردگی فولاد کربنی st60 وآلومینیوم در محیط اسید کلریدریک یک مولار در حضور مقادیر متفاوتی از بازدارنده وانیلین به منظور تعیین پارامترهای خوردگی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین روش های پلاریزاسیون پتاسیودینامیک، اسپکتروسکوپی امپدانس الکتروشیمیایی (eis)، نویز الکتروشیمیایی(en) و تصویربرداری میکروسکوپ الکترونی (sem) به منظور بررسی مکانیسم جذب و مورفولوژی سطح نمونه ها به کار گرفته شد. با رسم منحنی¬های پلاریزاسیون، پارامترهای خوردگی(پتانسیل خوردگی، شیب تافل کاتدی و آندی،میزان پوشش سطح و درصد بازدارندگی ) به دست آمدند. سپس با استفاده از منحنی های پلاریزاسیون در دماهای مختلف، توابع ترمودینامیکی(انرژی فعالسازی واکنش، انرژی آزاد جذب واکنش، آنتالپی جذب و آنتروپی جذب واکنش ) محاسبه شدند. و همچنین بهکمک تبدیل موجک، انحراف استاندارد سیگنال جزیی (sdps) دادههای نویز محاسبه شد مقایسه راندمان بازدارندگی حاصل از هر سه روش،یک توافق منطقی بین نتایج را نشان میدهد. و همچنین نتایج حاصل نشان میدهد که کلیه بازدارنده به صورت بازدارنده مختلط عمل کرده وافزایش غلظت بازدارنده سبب افزایش راندمان بازدارندگی می گردد این در حالی است که افزایش دمای محیط آزمایش باعث کاهش راندمان بازدارندگی می شود. به طور کلی جذب بازدارندهی مورد نظر از ایزوترم لانگمویر پیروی می کند. فرایند جذب به صورت جذب فیزیکی و به شکل خودبهخودی و گرمازاست. نتایج حاصل از آزمایشات طیف سنجی مادون قرمز از تشکیل لایههای حفاظتی روی سطح آلیاژ بعد از غوطهوری در محلول اسیدی حاوی بازدارندهی مورد نظر حکایت می کند. همچنین بررسیهای sem نیز تصدیقی بر عملکرد جذبی بازدارنده میباشد.