نام پژوهشگر: رقیه شبانلویی

بررسی مفهوم مهاجرت در رمان های مشهور افغانی ( از سال 1357 تا به امروز با تکیه بر پنج رمان)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  رقیه شبانلویی   احمد خیالی خطیبی

مفهوم مهاجرت به عنوان پدیده ای سیاسی ، اجتماعی در پدیدار های فرهنگی مهاجرانی نمود می یابد که بنا بر دلایلی اجباراً یا به اختیار ترک وطن گفته اند. بازتاب شرایط حاشیه ای و گسیختگی جغرافیایی و تداخل فرهنگی در جامعه میزبان در رمان های ادبیات مهاجرت به عنوان گونه ای ادبی با صدایی حاشیه ای و معترض به وضعیت موجود کشور و متن واقعیت های مسلط بازنمون انتقادی اوضاع سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی کشور خواهد بود. جدایی جغرافیایی متن جامعه مهاجرت از متن واقعیت های کشور مبداء باعث گردیده تا در پدیده فرهنگی رمان های ادبیات مهاجرت با اعلام خودمختاری انتقادی این متون از متن واقعیت های اجتماعی جامعه مبداء و به تبع آن با درگیری موقتی متن جامعه مهاجر با جامعه میزبان ، پیامدهای زیرساختی اش در جامعیت محتوایی نمود یابد که در رمان های این گونه ادبی به کلیت شکلی در آمده است . لذا میدان واقعیت های مسلط جامعه ی مبداء و معضلات و درگیری جامعه مهاجر با جامعه ی میزبان ، در جستار ادبی جان های از تن گسیخته ی جامعه مهاجر در روایت داستانی بحران هویتی رانده شده از وطن نه به عنوان مرجع الهام که به عنوان موضوع مورد تفکر نویسندگان مهاجر ، در کنش های شخصیت ها و روایت داستانی آن بیان می شود . برای درک جایگاه نوع ادبی رمان در ادبیات افغان ، پس از بررسی سیر تحول رمان نویسی در میان نویسندگان مهاجر، با توسل به استراتژی خواندن انتقادی جامعه شناسی ادبیات ، با نقد پاره ای از آثار رمان نویسان مطرح مهاجر افغان به بررسی توفیق این گونه ادبی در معرفی جامعه افغانستان پرداخته می شود . محمد اعظم رهنورد زریاب درآخرین رمانش؛ «گلنار و آیینه» با پرداختی فراداستانی به واقعیت های مسلط جامعه در زیر ساخت روایتی سیال به طبقات حاشیه رانده شده ای می پردازد که در تقابل با مرگ فرهنگی میدان مسلط مرکز نیروی حیات بخش در رگ هایش می دمد . حمیرا قادری زنی از نسل آفتاب در رمان «نقش شکار آهو» به روشنگری وضعیت زنان در سایه ی مردان می پردازد. محمد حسین محمدی ، در رمان «از یاد رفتن » راوی موقعیت اضطراری جنگ زده ی جامعه ای است که زندگی کسالت بار سنتی مردمان اش تنها در ساختاری نوین و معلق بازگو می شود . عزیز الله نهفته ، در رمان های «روایت آینه» و « سنگ ها و کوزه ها» گسیختگی روان شخصیت هایی را روایت می کند که توسط واقعیت جنگجوی مسلط به حاشیه های اذهانی روان پریش تارانده شده اند .