نام پژوهشگر: احسان علی مددی
احسان علی مددی روح اله یوسفی
بحث تطور فرهنگی و میزان اثرگذاری عوامل بومی و غیر بومی از جمله مهمترین مسائلی است که در ارتباط با فرایند دگرگونی های فرهنگی به ویژه در مناطقی با گستره ی جغرافیایی فلات مرکزی و تنوع راه های ارتباطی منتهی به آن قابل طرح می باشد. تنوع کمی و کیفی راه های ارتباطی و قرار گرفتن این منطقه در میانه ی مسیرهای تجاری و همچنین جغرافیای خاص منطقه، ویژگی های فرهنگی منحصر به فردی را منجر شده که با توجه به پیشینه ی مطالعات انجام شده، از میانه ی هزاره هفتم ق.م تا اواخر هزاره چهارم ق.م، اگر چه با فراز و نشیب های گاه و بیگاه و اختلافاتی چند در زمینه ی تحلیل پدیده های مختلف فرهنگی آن تقریبا بدون انقطاع تداوم یافته و همواره آنقدر فعال و پویا بوده است که دچار رکود و انفعال نشده باشد. در حالی که مسئله ی ظهور پدیده های جدیدی چون گسترش اروک و رواج فنون مدیریتی یکسان از بین النهرین تا شهر سوخته در جنوب شرق، قبرستان در شمال و گودین در غربی ترین نقطه ی فلات مرکزی ایران در مقطع زمانی اواخر هزاره ی چهارم ق.م (مس و سنگ جدید) به ویژه سیلک iva توجهات بسیاری را به خود معطوف ساخته، به نظر می رسد نقش مراحل پیشین همچون سیلک iii6 و iii7، تحت الشعاع این مسئله مورد کم توجهی قرار گرفته است. با این دیدگاه و شناخت هر چه بیشتر تحولات هزاره چهارم کاوش در محوطه میمنت آباد در جنوب غربی رباط کریم در دو برجستگی شمالی(کارگاه1) و جنوبی(کارگاه2) به سرپرستی دکتر روح اله یوسفی صورت گرفت. مطالعه ی یافته های کاوش اطلاعات تازه ای در مورد چگونگی شکل گیری پیچیدگی ها و تحولات هزاره چهارم دارد. این اطلاعات شامل دو مرحله و دو زیر مرحله استقراری متشکل از ساختارهای معماری و نهشته های استقراری متعددی می باشد می توان حداقل سه گونه سفالی مختلف را مورد شناسائی قرار داد. این در حالی است که با نگاهی به فرایند تحولات سفالی کارگاه2 و مقایسه ی آن با یافته های کارگاه1 که در پائین ترین لایه ها حاوی یافته های قابل مقایسه با سیلک iii7 می باشد، می توان شواهد بارزی از تداوم سبک ها و سنت های سفالی و تغییرات مداوم آن ها را شناسایی کرد که حکایت از تحول ساختارهای تولید سفال از تولیدات خانگی به سمت کارگاه های تخصصی سفال گری، تحت استاندارد های تزئینی و تکنیکی یکسان از شرق تا غرب و شمال تا جنوب فلات مرکزی دارد.