نام پژوهشگر: داریوش بخردیان
داریوش بخردیان محمدتقی قبولی
تحقیق حاضر در راستای تبیین و ارتباط مباحث اصولی با فقه و تأثیر قواعد اصولی در چگونگی استنباط و گونه¬های کاربردی اصول فقه در فقه یکی از فقهای تحول آفرین، ابن ادریس، پرداخته که در آن، چگونگی و کیفیت اجتهاد وی، روش استنباط-های او در ضمن فروعات فقهی، جلوگیری از نگاه استقلالی به اصول فقه و ابتنای فقه را بر آن به دست داده است؛ و در آن تلاش شده تا در حد توان، جنبه¬های کاربردی این علم در فقه ایشان نشان داده شود. اصول ایشان تمام مباحث اصولی را که در راستای هدف این علم است، از مباحث الفاظ تا اصول عملیه را، در بردارد و آنها را به طور جامع، در قالب فروعات و مسائل فقهی بیان کرده، که بیشترین تأثیر را از سید مرتضی پذیرفته است. اصول ایشان را می¬توان به دو بخش اصلی تقسیم نمود: بخش الفاظ و حجج و امارات. از آنجا که در زمان وی مباحث الفاظ بیشتر مورد تأکید بوده، کمتر به اصول عملیه پرداخته است بر خلاف اصولیان معاصر. ایشان در بحث حجج و امارات معتقد است که تنها به ادلّه¬ای می¬توان تمسک نمود که موجب علم و قطع گردد؛ مانند کتاب، سنت، اجماع، دلیل عقل، عرف و اصول مذهب، ولی به ادلّه¬ی ظن¬آور مانند خبر واحد، قیاس و استحسان نمی¬توان عمل کرد. ایشان توجه و اهتمام ویزه¬ای به دلیل عقل نموده و اولین کسی است که آن را به عنوان دلیل مستقل در کنار سایر ادله قرار داده و دامنه¬ی آن را توسعه داده است به طوری که حتی اصول عملیه را در بردارد. ایشان در صورت تعارض ادله، روش جمع را مقدّم دانسته در حالی که شیخ طوسی روش ترجیح را مقدّم دانسته است. در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی استفاده می¬شود که شیوه¬ی گردآوری مطالب کتابخانه¬ای است و از نرم¬افزارهای اسلامی و اینترنت نیز استفاده شده است.