نام پژوهشگر: علیرضا کرمی کلوری
علیرضا کرمی کلوری ثوراله نوروزی داودخانی
انسان، جانشین خدا بر زمین است که حرکت به سوی کمال برتر وصف ناپذیری، از مهمّ ترین شاخصه های وجودی اوست. اهمیّت این موضوع از آنجا ناشی می شود که خداوند بزرگ همه چیز را به خاطر انسان آفریده است. انسان بنا به ذات وجودش از شگفت انگیزترین موجودات آفرینش است و در طول تاریخ بشری، موضوع انسان از دریچه ی ادیان توحیدی و غیرتوحیدی، توسط دانشمندان همیشه محل بحث و جدل فراوان بوده است روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی تحلیلی بر پایه مطالعات کتابخانه ای می باشد. دیدگاه سعدی و نیمایوشیج در مورد انسان وجوه مشترک فراوانی با هم دارد. امّا در عین حال تفاوت هایی نیز در دیدگاه این دو بزرگوار مشاهده می شود. سعدی برای تعریف انسان اخلاق و خصوصیّات اخلاقی را ملاک می داند. سعدی نیکوکاری، نام نیک، احسان، عدم دلبستگی به دنیا، دستگیری از ستم دیدگان و بیچارگان، شرافت و انسانیّت و داشتن غم و رنج دیگر انسان ها را اساس می داند. نیمایوشیج نیز تعریفی از انسان ارائه می دهد، نیما شعر را بعد از اصلاح جامعه خوب می داند، او در اشعار خود به انسانی می اندیشد که اراده دارد و می تواند بر سرنوشت خود موثر باشد. برخلاف عقاید قدیمی که انسان را در چنگال تقدیر و سرنوشت گرفتار می دیدند. نیما امیدوار به این موضوع می نگرد. با این حال هر دو به ارزش های اخلاقی و اهمیّت آن بر انسان و جامعه ی انسانی بها می دهند. تفاوت این دو عزیز در مرحله ی به کمال رساندن انسان با ارزش های اخلاقی و در نهایت سرنوشت یک انسان است که شاید تفاوت های دیگر نیز ناشی از همین مرحله باشد. بعلاوه هر دو در کنار این موضوع انسان را از رذایل اخلاقی مانند غرور، خودپسندی، حسادت و . . . بر حذر می دارند. زیرا این صفات رذیله انسان را از رسیدن به کمال انسانی از دیدگاه این دو شاعر باز می دارند.