نام پژوهشگر: علی قبادی کیا
علی قبادی کیا علی اکبر سام خانیانی
در تاریخ بیهقی، علاوه بر بیان سرگذشت تاریخی دوران غزنویان و توجهی که نویسنده¬ی آن به فن تاریخ نویسی مبذول داشته است، صبغه¬ی ادبی آن با رویکرد صحنه آرایی سینمایی به خوبی قابل مشاهده است و می¬توان با شناسایی مولفه¬های تصویری و فیلم¬سازی، از آن به¬عنوان سرمشقی در موضوع فیلم¬نامه نویسی و ساخت فیلم بهره برد. لذا این پژوهش نشان داد که داستان¬های شاهد گستره¬ی وسیعی از مولفه¬های فیلم¬نامه نویسی و فیلم¬سازی را از جمله: «نما»؛ «صحنه»؛ «سکانس»؛ «نقطه¬ی عطف»؛ «گفت¬وگو»، «توصیف مکان»؛ «ایجاز در توصیف»؛ «شیوه¬ی روایت»؛ «حس تعلیق»؛ «شخصیت پردازی»؛ «دکوپاژ»؛ «تدوین»؛ «زاویه¬ی دوربین»؛ «اپیزود»؛ «دیزالو»؛ و «فید»، بر اساس نظریه-ی سیدفیلد شامل می¬شود. این پژوهش نشان داد آن¬چه که در این اثر به عنوان ساختار و شاکله¬ی تصویری شناخته می¬شود، مبتنی بر تصویر زبانی است و در آن کمترین میزان تصاویر استعاری به چشم می¬خورد و علاوه بر انطباق به میزان 88.57% با ساختار سه پرده¬ای سید فیلد، از نظرفنی و قابلیت¬های سینمایی نیز منطبق بر ساختار روایی- توصیفی در ادبیات و سینماست وگونه¬ای موتیف برای ساخت آثار سینمایی امروز محسوب می¬شود. بیهقی قرن¬ها پیش از این، توانست با به کار گیری نوعی روایتِ مشابه با تدوین فیلم¬نامه¬ای، به خوبی از عهده¬ی کار برآید. وی برای به هم ریختن ساختار روایت، توانسته است از عنصر زمان در به کارگیری این نوع تدوین به خوبی بهره بگیرد. می¬توان واکاوی ریشه شناسانه تاریخ بیهقی و ریشه یابی غنای تصویری این اثر را در دو قسمت روایت دراماتیک و تکنیک¬های بصری جستجو کرد. بیهقی در فن تاریخ نگاری اوج مهارت واستادی خود را به¬اثبات رسانده است. بهره گیری او از شیوه های دقیق علمی در نگارش¬تاریخ به انضمام بیان هنرمندانه و تصویری و بهره گیری از مولفه¬ی تأثیر گذار توصیف اشخاص، اماکن و وقایع ، امروزه همگان را به اعتراف واداشته که کار او می¬تواند مبنایی برای تاریخ نویسی نوین نیز محسوب گردد. شکی نیست که بیهقی علاوه بر حضور مستمر خود در بطن وقایع دوران غزنوی اسناد مکتوب و شفاهی بسیاری را مطالعه کرده و یا شنیده باشد. این موضوع نشان می¬دهد که وی با شیوه¬های مرسوم تاریخ نویسی آن روزگار تسلط داشته و توانسته است با تغییری خلاقانه، فصل جدیدی در شیوه¬ی تاریخ نویسی بنا نهد که پس از اونیز مورد استفاده¬ی مورخانی از قبیل عطاءالملک جوینی قرار گیرد. لذا می¬توان گفت که تاریخ بیهقی مرکز ثقل تاریخ، ادبیات و سینماست و نه تنها هنرخلاقه¬ی وی، بیان تاریخ در بستر تصویر است، بلکه ساختار نمایشی داستان¬هایش تابعی از مضمون و محتوای وقایع است و این امر در مستند وارگی تصاویری که او نشان می¬دهد بسیار موثر است.