نام پژوهشگر: شهربانو حسینی
شهربانو حسینی جعفر نکونام
موضوع تحقیق حاضر خاستگاه تاریخی واژگان فارسی قرآن است و غرض از آن پاسخ به این سئوال است که واژگان فارسی قرآن در زبان فارسی چه خاستگاه تاریخی داشته و در چه موقعیتی پدید آمده و به کار می رفته اند و سپس چگونه عرب ها با آن واژگان آشنایی پیدا کردند و سر آخر این که آن واژگان در آیات قرآن در چه زمینه هایی مورد بهره برداری قرار گرفته اند. بررسی ها در این تحقیق نشان می دهد، اغلب واژگان فارسی قرآن موقعیت و خاستگاه شاهانه داشتند و درباره زندگی شاهان ایرانی پدید آمدند و به کار می رفتند. این واژگان عبارت اند از: حور که احتمالاً به زنان و دختران زیباروی پادشاهان به کار می رفته است و استبرق و سندس و سرابیل برای پوشاک، مرجان برای زینت، مسک برای عطر، زنجبیل برای نوشابه ها، ابریق و سرادق، نمارق، زرابی، عبقری، ارائک و برای لوازم منزل شاهان به کار می رفته است. در قرآن از این واژگان برای توصیف زندگی بهشتیان استفاده شده است و غرض از آن به تصویر کشیدن زندگی شاهانه برای بهشتیان است؛ یعنی در حد فهم بشر که البته نعمت های بهشت بسیار فراتر از دنیا و غیر قابل قیاس با آن است. پس از واژگان فارسی قرآن با خاستگاه دینی است که عبارت اند از: جناح، مجوس، عفریت، هاروت و ماروت و صلیب. پس از آن، واژگان فارسی قرآن با خاستگاه طبیعی قرار دارد و آنها عبارت اند از: ورد، برزخ، فیل، سجیل و سراج واژگان فارسی سرد و جند با خاستگاه نظامی و واژگان فارسی کنز و رزق نیز با خاستگاه اقتصادی دانسته شده است. این واژگان اخیر در قرآن در همان زمینه ای که خاستگاه تاریخی اشان بوده، به کار رفته است. به نظر می رسد، بسترهای ورود این واژگان به زبان عربی و قرآن، به طور عمده تجارت بوده است و بعد از آن، می توان از جنگ هم نام برد. کلیدواژه ها: واژگان فارسی، واژگان دخیل، زبان فارسی، زبان عربی، خط فارسی، انبار، حیره، یمن