نام پژوهشگر: مسعود نعیمی
مسعود نعیمی جمال الدین کولایی
هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر رویکرد اکتشافی با روش متداول(سنتی) بر خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر در درس علوم تجربی پایه ششم ابتدایی شهرستان فریمان در سال 93-1392بود. فرضیه¬های تحقیق : 1- میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که با رویکرد اکتشافی آموزش می بینند نسبت به دانش آموزانی که با روش متداول(سنتی) آموزش می بینند متفاوت است. 2- میزان خلاقیت دانش آموزانی که با رویکرد اکتشافی آموزش می بینند نسبت به دانش آموزانی که با روش متداول(سنتی) آموزش می بینند متفاوت است. روش تحقیق در این مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل می باشد جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی که در شهرستان فریمان که در سال تحصیلی 93-1392مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دادند. در این تحقیق از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای استفاده شد که ابتدا از 8 مدرسه موجود در شهرستان 1 مدرسه به صورت نمونه انتخاب و سپس از دو کلاس ششم ابتدایی موجود در مدرسه یک کلاس به عنوان گروه آزمایش(20 نفر) و یک کلاس به عنوان گروه کنترل (20 نفر) مورد مطالعه قرار گرفتند. ابتدا از هر دو گروه پرسشنامه محقق ساخته پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه خلاقیت(که براساس آزمون خلاقیت عابدی طراحی شده بود) مورد آزمون قرار گرفتند و سپس گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه از طریق رویکرد اکتشافی مورد تعلیم قرار گرفتند اما گروه کنترل از همان روش متداول استفاده نمودند. پایان جلسات آموزش دوباره از هر دو گروه پرسشنامه محقق ساخته پیشرفت تحصیلی و خلاقیت گرفته شد. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات که از طریق کواریانس به دست آمده نشان داد: دانش آموزان گروه آزمایش که با روش اکتشافی آموزش دیده بودند خلاقیت و پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به دانش آموزانی که با روش متداول آموزش دیده بودند، داشتند. از آنجایی که دانش آموزان در رویکرد اکتشافی در جوی آزاد و فعال، حقایق را کشف می¬کنند، یادگیرندگان از بند قوانین تحمیلی و سطحی آزاد می¬شوند و به راحتی می¬توانند، باورها وانتظارات خود را بیان کنند که همین سبب پیشرفت تحصیلی و خلاقیت آنان شده است.
مسعود نعیمی داود عندلیب اردکانی
در عصر کنونی تحولات شگرف دانش مدیریت، وجود نظام مدیریت عملکرد را اجتاب ناپذیر نموده است، به گونه ای که فقدان نظام مدیریت عملکرد در سازمان، به عنوان یکی از علائم بیماری سازمان تلقی می گردد؛ به عبارتی دیگر، فقدان وجود نظام مدیریت عملکرد در یک سیستم، به معنای عدم برقراری ارتباط با محیط درون و برون سازمان تلقی شده و از پیامد های آن، کهولت و نهایتاً مرگ سازمان خواهد بود. از این رو، هر سازمان به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و مرغوبیت فعالیت های خود، بالاخص در محیط های پیچیده و پویا و نیز اصلاح و بهبود عملکرد بر اساس استاندارد های متعالی، نیاز مبرم به نظام مدیریت عملکرد دارد. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، این تحقیق با هدف طراحی مدل مدیریت عملکرد با رویکرد ترکیبی تحلیل محتوا و کارت امتیازی متوازن در شرکت های کاشی و سرامیک استان یزد انجام گرفت. روش تحقیق کاربردی و به روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق مدیران، خبرگان و کارکنان مجرب در حوزه کاشی و سرامیک می باشند. شاخص ها، با توجه به بحث اشباع نظری در مورد موضوع مورد مطالعه، از بین مهمترین مجلات فارسی و انگلیسی انتخاب و به روش تحلیل محتوا کدبندی شدند. طبق آمار منتشر شده 604 نفر دراین حوزه دارای تخصص هستند. از بین نمونه مورد نظر با توجه به فرمول کوکراین تعداد 126 پرسشنامه توزیع و از این تعداد 100 پرسشنامه تکمیل شد. با استفاده از تحلیل محتوا مدل مفهومی تحقیق ترسیم و با استفاده از نرم افزار pls خروجی مدل گرفته شد. نتایج تحقیق حاکی از آنست که بعد رشد و یادگیری بیشترین اثر را بر بعد مشتری با ضریب 77/0 دارد. در انتها پیشنهاداتی بر مبنای نتایج تحقیق ارائه گردید.