نام پژوهشگر: میثم خیرخواه
میثم خیرخواه محمد سعید ذکائی
شاید بتوان گورستان را نمونه و برشی از تفاوت های اجتماعی دانست که پژوهش گر اجتماعی را به نوعی سنخ شناسی و دسته بندی رهنمون می کند. بخش عمده ای از تفاوت های قومی، نژادی و طبقه ای را می توان در تعامل افراد و گروه های مختلف با فضایی به نام گورستان دریافت. اگر چه این تفاوت ها رفته رفته طی فرآیند های مدرن شدن و صنعتی شدن و به تبع آن همسان شدن رفتارهای اجتماعی کمرنگ شده، اما در کشوری مثل ایران که هنوز جامعه پیوندهای محکمی با گذشته و سنت ها دارد می توان این تفاوت ها را در جاهایی بازشناخت. دامنه تغییرات از شکل و فیزیک گورستان در حال سرایت به باورها است. به نظر می رسد این استحاله در شکل به استحاله ای در معنا می رسد. «خاک» دیگر مفهومی مقدس نیست. در گورستان مدرن خاکی یافت نمی شود. گورها سیمانی، تنگ و تُرُش دیگر جایی برای خاک نگذاشته اند. پس در این معنا شاید بتوان از استحاله ی معنای مرگ سخن گفت. ساختی خاکستری و هولناک که گویی باور بدوی مرگ را که حکایت از تولد از خاک و بازگشت به خاک داشت را یکسره ویران می کند. به نظر می رسد می توان بخشی از رفتارهای جمعی که وابستگی تنگاتنگی با باورهای سنتی و مذهبی دارند را در سایت گورستان به نظاره نشست. این تغییرات، نشانه های زمینی شدن و دور شدن از باورهای لاهوتی را در گورستان ظاهر می کند. در این تغییرات سعی شده تا به خواست های نو شده ی کنشگران اجتماعی پاسخ داده شوند. این خواست ها و نیازها را چندان نمی توان در چهارچوب های سنتی و بر خاسته از امور معنوی صورت بندی کرد. از این دریچه گورستان مدرن سعی دارد تا فضایی ایجاد کند که به مقوله های «رفاه» و « آسایش» به عنوان نیاز های اساسی کنشگران مدرن توجه بیشتری بکند. گورستان مدرن در ایران، مطابق الگوهای غربی تأسیس شده . از این منظر در عین این که به خاستگاه های مذهبی و سنت ایرانی پایبند است، سعی در پیروی از الگوهای بیرونی دارد. در این پیروی، البته به بخش عمده ای از معناها بی توجه است. به نظر می رسد این غفلت ناشی از تسلط نگاه مدیریتی و فن سالارانه و فقدان نگاه فرهنگی است. این نگاه بیش از هر چیز به کیفیت و نظم فضایی، به ایجاد اشکال بوروکراتیک در فرآیند دفن، به احداث و ایجاد مراکز خدماتی و تفریحی و به آسان کردن امور توجه داشته و در این راه گاه زیاده روی هایی هم کرده است. نوسازی گورستان در تهران، در فاصله ی کوتاهی به عنوان الگو به شهرهای دیگر هم سرایت کرده. این انتقال چنان چشم گیر است که می توان به راحتی یک شکل شدن و همسانی را در فضاهای ایجادشده دید. به این ترتیب اشکال سنتی و مناسک بر خاسته از میراث قومی به شکلی مدرن و «تهرانی» تغییر یافته است. این یکسانی حتی در جزئیاتی مثل مصالح و تزئینات گور قابل مشاهده است. آنچه در پی خواهد آمد نگاهی به ویژگی هایی است که به تبع نو شدن در گورستان ها رخ داده. تغییراتی که «شهر مردگان» یا به تعبیر حافظ «وادی خاموشان» را به «شهر زندگان» شبیه می کند. آنچه مظاهر مدرنیته و نو شدن می دانیم به اشکال مختلف حتی تا با پای گور با انسان امروز همراه است و گویا مدرنیته هم یکی از مشایعت کنندگان جنازه انسان امروز است. از طرف دیگر شهر مردگان نیز از سایه ی سنگین قدرت بی نصیب نیست. قدرت در گورستان هم بر ارزش های رسمی تاکید می کند. «مردگان ممدوح» ستوده می شوند و یادشان با یادبود حفظ می شود و نام «مردگان مضموم» از حافظه گورستان زدوده می شود. شهر مردگان از این منظر هم انعکاس ناخوشایندی از فضایی است که معمولاً اندیشه ی مخالف را بر نمی تابد و مرزهای خود و دیگری اش بسیار تنگ است. این فضای دیرپا در مقام یک تاریخ مجسم، مسئولیت می یابد تا بر سویه های موافق تاریخی، بر ارزش های موافق تاکید کند و حتی گاه به شکل تناقض آمیزی ارزش های دیرین خود را به چالش کشد. ضرورت این پژوهش بر کاوش استحاله ی شکل و همچنین استحاله ی معنایی که حول درک و فهم از مقوله ی مرگ در بستر فضای گورستان رخ داده استوار است. گورستان مدرن موجد فضاها و تجربه های نوپا است. آنچه که ریشه ای در گذشته ی فرهنگی و تجربه ی جامعه ی ایرانی ندارد. این تجربه و بافت نو در هم نشینی با میراث فرهنگی، سازنده ی یک ترکیب تازه از فضایی اجتماعی است. آن چه تاکنون در ایران بدان پرداخته شده، کنکاش و پژوهش پیرامون این ترکیب ها و مناظر در بستر فضاهای معمول زیست شهری بوده، فضاهایی مثل پارک، کافی شاپ، خیابان و یا مثلاً مراکز خرید. درحالی که گورستان به دلیل پیوستگی آن با مفهوم چالش برانگیز مرگ تا کنون موضوع پژوهش اجتماعی و فرهنگی نبوده. بنابراین بایسته است تا به این فضای شهری، از دریچه ی فرهنگ به کنشگران نظری بیفکند.