نام پژوهشگر: فاطمه باروئی
فاطمه باروئی علیرضا سجادی
هدف: هدف بررسی تاثیربخشی درمان نوروفیدبک برکاهش علایم اختلال وسواس فکری –عملی درنوجوانان این پژوهش باهدف افزایش بتا درناحیه اف3 سمت چپ فرونتال وتقویت این ناحیه ازمغز بوسیله درمان نوروفیدبک برکاهش علایم اختلال وسواس فکری ـ عملی درنوجوانان سرپایی اجراگردید. روش کار: ازآنجایی که این پژوهش مطالعه¬ای شبه آزمایشی است،ازبین بیماران مبتلابه وسواس فکری ـ عملیودرسنین20-12سال مراجعه کننده به بیمارستان¬های ابن سینا ودکترشیخ ومطب خصوصی30نفرانتخاب و به صورت تصادفی در2موقعیت (درمان نوروفیدبک ولیست انتظار) قرار گرفتند. ابزارپژوهش پرسش¬نامه پادوامی¬باشدکه هم وسواس فکری وهم وسواس عملی را می¬سنجد این آزمون برای کلیه بیماران به صورت پیش آزمون و پس آزمون به فاصله 10هفته اجراشد که برای تشخیص¬گذاری بیماران ازمصاحبه بالینی استفاده شد. یافته¬ها:نتایج حاصل از ضریب همبستگی مشخص گردید با توجه به پیش از آزمون و پس از آزمون دریافت کننده نورفیدبک در افکار و رفتار نیز رابطه معناداری مشاهده نگردید و همچنین در افراد عدم دریافت کننده نورفیدبک (خاموش) در افکارو رفتار وسواس جبری نیز رابطه معناداری مشاهده نگردید. همچنین رابطه معناداری بین رفتار وسواسی جبری پیش از آزمون و پس از آزمون (093/0sig= ) در افراد عدمدریافت کننده نوروفیدبک و همچنین دررفتار وسواسی جبربی(161/0 sig=) دریافت کننده مشاهده نگردید. و همچنین رابطه معناداری بین رفتار وسواسی جبری پیش از آزمون و پس از آزمون (622/0sig= ) در افراد دریافت کننده نوروفیدبک و رفتار وسواسی جبری پیش از آزمون و پس از آزمون (068/0 sig=) مشاهده نگردید. نتیجه گیری: از آنجایی که رابطه معناداری از ضریب همبستگی بین پیش از آزمون و پس از آزمون از نتایج مشاهده نگردید می¬توان نتیجه گرفت نوروفیدبک نیز نمی¬توان به عنوان راهبرد درمانی جدید برای اختلال وسواس فکری¬¬ـ عملی نوجوانان مورد استفاده گیرد.