نام پژوهشگر: فرهنگ سعادتی
فرهنگ سعادتی محمدرضا شادمنامن
لاجرم آن شاهد صبح ازل چون جمال بی مثال خود نمود عشق، ملک قابلیّت دید صاف لاجرم زد خیمه عشق بی قرین پـادشاه دلبران، عزّوَجَل ناظران را عقل و دل از کف ربود نزحت از قافش گرفته تا به قاف در فضای ملک آن عشق آفرین (بدرالدین، گنجینه اسرار، بیت 5: 273). معشوق به رسم عاشقی چون دل عشّاق را در کَمند خود درآورد با تجلّی خود از روی سرخوشی، به شیوه ی عاشق کُشی امتحانش نماید. در بیابان جنونش خوش دواند تا از دُرد دَردشان و لعل اشک و رخسار زردشان سَره از ناسَره باز نماید. دلشان چون زلف خویش پریشان سازد و سرو قامتشان را کمان و کمانی نماید «یعنی این قامت کمانی خوشتر است» و رنگشان را زرد، چون زعفران، «رنگ عاشقِِ زعفرانی خوشتر است». تا گریزد هر که او نالایق ست درد را منکر، طرب را شایق ست (بدرالدین، گنجینه اسرار، بیت 5: 253). و هر عاشقی را که ثابت قدم بیند از راه محبت به سوی خود کشد و در کوی خویش بارش دهد تا در شبستان وصالش نشاند. عشق مَجازی معراج و جرقه آتش عشق حقیقی است. در قاموس عشق حقیقی، برای سالک الی الله، عشق سرچشمه ی همه احوال و شالوده ی جمیع مقامات است، و با نردبان عشق حقیقی است که مراتب سلوک طی می شود. در عشق صوفیانه غیرمعصوم است که مرید را پا به پا طی مراحل خاصّ هدایت می کند در حالی که در عشق ولایی تنها معصوم که قطب گردونه کاینات است کلّ عالم ممکن را به مبدأ کمال رهنمون می گرداند. در این پژوهش، از عشق زمینی به عشق صوفیانه و از عشق حقیقی به عشق ولایی مورد بحث قرار داده ایم در گنجینه اسرار عمان سامانی کربلا، عرفانگاهی است که حضرت حق، مربی حسین (ع)، و سلطان عشقِ خونین، مَربوب حضرت محبوب است و یارانش تشنگان عشق ولایی و حقیقی اند. ما با تفسیر و توضیح عشق حقیقی و عشق مجازی و ارائه نمونه های از مصداق عشق حقیقی و مَجازی با استفاده از منابع معتبر گوناگون به این نتیجه رسیدیم که مصداق و عالی ترین مقام و مرتبه ی عشق حقیقی حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بوده و او حقیقت بی مَجاز عشق است، به ویژه در این پژوهش که گنجینه اسرار عمان سامانی در عشق حقیقی مورد توجه و استفاده قرار گرفته است.