نام پژوهشگر: پروانه ره روان
پروانه ره روان حسین اسکندری
در سال های اخیر ، پژوهش های گوناگون اثر بخشی موسیقی را چه به صورت غیر فعال ( گوش کردن صرف به موسیقی) و چه به صورت فعال (گذرداندن دوره های آموزش موسیقی و نواختن ساز) بر توانمندی های ذهنی افراد در سطوح رفتاری و عصب شناختی مورد بررسی قرار داده اند. پژوهش های رفتاری نشان می دهد که آموزش موسیقی، به ویژه در خردسالی، سبب افزایش هوش عمومی، توانایی پردازش دیداری فضایی،تجسم موسیقی، توانایی های ریاضی و سازگاری اجتماعی می گردد. سالم (1374) با توجه به روش های آموزشی موجود در فرهنگ بومی مناطق ایران ، روشی را برای آموزش موسیقی به کودکان ایرانی با نام «بازی های آوازی» پیشنهاد کرد که توسط پژهشگر برای کودکان نو پا و خردسال و با توجه به ویژگی های ذهنی، عاطفی و جسمی آنها طراحی گردید. این کلاس ها که با نام کلاس های موسیقی مادر و کودک اجرا می شود ، در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته تا در صورت سودمند بودن ، به عنوان شیوه ی آموزشی موسیقی برای کودکان خردسال به مدیران، برنامه ریزان و مربیان موسیقی مهد کودک ها و مراکز آموزش هنر پیشنهاد شود. فرض این پژوهش از این قرار است که آموزش موسیقی سبب افزایش هوش عمومی، کلامی و غیر کلامی کودکان و هم چنین افزایش توانایی های آنان در زمینه دانش، استدلال سیال، استدلال کمی، پردازش دیداری فضایی و حافظه ی فعال و در دو حیطه ی کلامی و غیر کلامی می گردد. متغیر مستقل در این پژوهش موسیقی است که اثر بخشی آن به و سیله ی متغیر میانجیِ روش آموزشی «بازی های آوازی» به مدت 20 جلسه و به صورت هفتگی بر رشد ذهنی گروه آزمایش بررسی گردید. متغیر وابسته در این پژوهش رشد ذهنی بود که به وسیله ی متغیر میانجی هوش مورد سنجش قرار گرفت و پیش بینی شد که افزایش نمرات هوش منجر به رشد هوش می گردد. متغیر های میانجی: • روش آموزشی «بازی های آوازی» که به مدت 20 جلسه و به صورت هفتگی برای گروه آزمایشی انجام شد. • نمرات هوشبهر کل، هوشبهر کلامی و هوشبهر غیر کلامی در نسخه ی نوین هوش آزمای تهران - استنفور- بینه • نمره ی تراز دانش، استدلال سیال، استدلال کمی، پردازش دیداری-فضایی و حافظه ی فعال کلامی و غیر کلامی در نسخه ی نوین هوش آزمای تهران - استنفور- بینه متغیر کنترل: • سن: در این پژوهش کودکان در هنگام پیش آزمون فقط بین 24 تا 36 ماه سن داشتند. • وضعیت جمعیت شناختی: در این پژوهش با در نظر گرفتن شغل، تحصیلات و وضعیت اقتصادی خانواده تنها بر کودکان طبقه ی متوسط رو به بالای جامعه مطالعه شد. متغیر تعدیل کننده: • نمرات هوشبهر کل در پیش آزمون. • جنسیت کودکان: در این پژوهش از 6 دختر و 9 پسر در گروه آزمایش و 6 دختر و 9 پسر در گروه گواه استفاده شد. روش اجرای پژوهش نحوه ی انتخاب آزمودنی ها الف) مرحله ی اول پژوهش: 30 کودک 24 تا 36 ماهه شامل 12 دختر و 18 پسر که متقاضی شرکت در کلاس های موسیقی بودند انتخاب شدند. ب) مرحله ی دوم پژوهش: از تمام این افراد آزمون هوش تهران-استنفورد-بینه گرفته شد و سپس با توجه به سن، جنسیت، و نمره ی هوشبهر کل، همتا سازی شده و به دو گروه آزمایشی و گواه ( لیست انتظار ) تقسیم شدند. 1- گروه آزمایش که به مدت 20 جلسه ی نیم ساعته و به صورت هفتگی در کلاس های موسیقی شرکت می کردند. 2- گروه گواه (لیست انتظار) که در این مدت تحت هیچ گونه آموزش موسیقی قرار نگرفتند. ج) مرحله ی سوم پژوهش: پس از 20 هفته دوباره از هر دو گروه آزمایشی و گواه آزمون تهران-استنفورد -بینه گرفته شد. در این مدت تعداد 3 پسر از گروه انتظار پیش از تمام شدن دوره ی انتظار اصرار به شرکت در کلاس را داشته و بنابراین از پژوهش خارج شدند. سپس نمرات تراز و هوشبهر دو گروه، در 5 خرده آزمون دانش، استدلال سیال، استدلال کمی، پردازش دیداری فضایی و حافظه ی فعال در دو حیطه ی کلامی و غیر کلامی توسط نرم افزار spss مقایسه قرار گرفت. برای تحلیل داده ها و با هدف کنترل اثر پیش آزمون از روش تحلیل کواریانس چندگانه(mancova)استفاده شده است. نتایج تحلیل کواریانس چندگانه نشان داده است آموزش موسیقی به روش بازیهای آوازی بر افزایش نمرات هوشبهر کل، هوشبهر کلامی و نمرات تراز دانش، استدلال سیال، پردازش دیداری فضایی و استدلال کمی در حیطه ی غیر کلامی و دانش، پردازش دیداری فضایی و حافظهی فعال در حیطه ی کلامی در گروه آزمایش میگردد، اما پس آزمون دو گروه در نمره ی هوشبهر غیر کلامی و نمرات تراز حافظهی فعال غیر کلامی، استدلال سیال و استدلال کمی کلامی با هم تفاوت معنادار نداشتند.