نام پژوهشگر: عبدالمجید شریف زاده خاوری
عبدالمجید شریف زاده خاوری حبیب الله آیت اللهی
حماسه نگاری که به تَبَعِ حماسه سرایی، بخشی مهم و با ارزش از تاریخ فرهنگ و هنر ایران زمین به شمار می رود، همواره عنصری پُر اهمیت در نگارگری بوده که خود، زیرمجموعه ای از هنرهای سنتی محسوب می شود؛ هنرهایی که امروزه اصطلاح سنتی را بر خود پذیرفته اند، اما تا پیش از روزگار معاصر، هنرهای ملی و اصیل ایرانی بودند و شناسنام? فرهنگیِ این مرز و بوم قلمداد می شدند. بنابراین حماسه نگاری نیز مانند حماسه سرایی، چه دینی، چه ملی و چه تاریخی، راهی طولانی جهت شناسایی ضمیر ناخودآگاه فرهنگی و بررسی دید تفکری هر عصر، پیش رو قرار می دهد. البته هر سه نوع حماس? مذکور، یعنی دینی، ملی و تاریخی، از اصل طبیعی و بدیهی حماسه، یعنی اغراق، مبالغه و غلو پیروی کرده و مثلاً تاریخی بودن حماسه، نباید انتظار واقع گرا بودنِ آن را در ذهن مخاطب ایجاد نماید. یکی از حماسه های تاریخی، که البته در روزگارِ برجسته و رسمی شدن مذهب تشیع، یعنی عصر صفوی، پدید آمد، «شهنام? ماضی» اثر قاسمی گنابادی بود که در همان روزگار، با کتابت و نگارگری هنرمندان برجسته، نسخه ای نفیس بدان اختصاص یافت. اما این نسخه، ویژگی خاصی دارد، و ویژگیِ مذکور این است که در کنار متن اصلی، یعنی شهنام? ماضیِ قاسمی، در حاشیه نیز، جدول کشی هایی انجام شده که در آن ها، یک منظوم? حماسی- تاریخیِ دیگر، یعنی «ظفرنام? تیموری» مشهور به «تمر نامه» اثر هاتفی، نیز گنجانده شده و آن را بسیار شاخص ساخته است. پژوهش حاضر، با پرداختن به مبانی حماسه سرایی و تبلور آن در شاهنام? فردوسی و تأثیرات آن بر دیگر آثار حماسی، بویژه اسکندرنام? نظامی گنجوی- که مطمح نظر قاسمی بوده- کوشیده سیرِ این روند را بازیابد و در ادامه با پرداختن شیوه ای خاص در کتابت و استنساخ نسخه ای از این اثر، یعنی درج دو منظومه در یک نسخه، به صورت متن و حاشیه، با ذکر نمونه ها و امثال موجود، و همچنین بررسی ویژگی های مکتب نگارگری اثر، یعنی مکتب قزوین، از نظر ترکیب بندی، فضاسازی، ساخت و ساز، رنگ گذاری و... ضمن بررسی مکاتب نگارگری دیگر این عصر، مانند تبریز صفوی، تحلیلی تطبیقی و فنّی ارائه دهد. کلید واژگان: حماسه سرایی، نگارگری، شاهنام? فردوسی، اسکندرنام? نظامی، شهنام? ماضیِ قاسمی، مکاتب هنری، صفویه.