نام پژوهشگر: ساعده حسینی ننیز
ساعده حسینی ننیز امیرحسن نیاز پور
بازپروری بزهکاران از مهمترین کارکردهای نظام عدالت کیفری محسوب می¬شود که سیاست¬گذاران جنایی با روی¬آوری به آن، به دنبال فراهم کردن فرصت مناسب برای بازگشت بزهکاران به زندگی سالم اجتماعی می¬باشند. یکی از پاسخ¬های اساسی در راستای بازپروری اطفال بزهکار، سپردن آنها به خانواده¬شان است. خانواده به عنوان کوچک¬ترین و بنیادی¬ترین واحد اجتماعی که نقش بسزایی در متجانس کردن رفتارهای افراد با محیط اجتماع برعهده دارد، می¬تواند از رهگذر به کارگیری تدابیر بازپروران? فرهنگی، حرفه¬ای و پزشکی، نابهنجارهای شخصیتی اطفال بزهکار را سامان بخشد و آنها را به سمت بازسازگاری اجتماعی پیش ببرد. به همین جهت، تصمیم¬گیرندگان سیاست¬جنایی بین¬المللی و ملی، با توجه به کارکردهای مطلوب این محیط در تربیت کودکان، جهت نیل به موفقیت در فرآیند بازپروری اطفال بزهکار، این تدبیر را به رسمیت شناخته¬ و تحت تأثیرآموزه¬های جرم¬شناسی برچسب¬زنی و پیشگیری رشدمدار، به منظور جلوگیری از بروز اثرات منفی ناشی از حضور اطفال در فرآیند عدالت کیفری و عدم حضور آنها در محیط خانواده، بر استمرار حضور اطفال در این محیط تأکید نموده¬اند. بنابراین، با توجه به اینکه خانواده مهد اصلی تربیت کودکان است و نقش بسزایی در شکل¬گیری درست نظام رفتاری کودکان دارد و با توجه به اینکه اطفال قابلیت¬های خاصی در امر اصلاح و درمان دارند، باید تا حد امکان، به منظور بازسازی شخصیت اطفال بزهکار، از ظرفیت¬های خانواده برای پاسخ¬دهی به بزهکاری آنها بهره گرفت و اولویت اول برای به¬کارگیری اقدامات بازپرورانه را به این نهاد اختصاص داد.