نام پژوهشگر: علی موسوی مشکات
علی موسوی مشکات محمود براتی خوانساری
درباره ادبیات معاصر افغانستان و به طور خاص شعر معاصر افغانستان اساساً پژوهش های چندانی انجام نگرفته است. این خلاء تحقیقاتی البته به شرایط نا امن و نا مساعد افغانستان در چند دهه ی اخیر باز می گردد. این پایان نامه را می توان نخستین و جدی ترین پژوهش در این رابطه به خصوص در سطح آکادمیک دانست. هدف از این پژوهش اولاً آشنایی با تاریخچه ی سیاسی و اجتماعی معاصر افغانستان در سده ی حاضر خورشیدی است تا مخاطب با زمینه های سیاسی و اجتماعی فرهنگ، ادبیات و شعر معاصر افغانستان آشنا گردد و بتواند تحولات و پدیده های شعری معاصر افغانستان را از دیدگاه عناصر تاثیر گذارنده بر آن درک کند. همچنین جریان های شعری معاصر افغانستان را تا سال 1371 ش همراه با ویژگی های و شاعران مشهور هر جریان بشناسد. برای انجام این پژوهش از تمام منابع مربوط و در دسترس اعم از کتب، مقالات و مصاحبه های چاپ شده در ایران و افغانستان استفاده شده است . همچنین در تمام طول تحقیق، از مصاحبه و راهنمایی بزرگان و صاحبنظران شعر و ادب معاصر افغانستان به طور شفاهی استفاده گردیده است. شعر معاصر افغانستان را از سال 1310 تا 1370 ش می توان از نگاه جریان شناسی سبکی به چند دسته ی کلّی تقسیم کرد. این چند جریان شاکله ی اصلی شعر معاصر افغانستان را تشکیل می دهند: 1) جریان سنتگرای معاصر 2) جریان تغزل گرای فردی ـ توصیفی 3) جریان تغزل گرای اجتماعی ـ انتقادی 4) جریان رمز گرای اجتماعی 5)جریان واقع گرای اجتماعی: الف) شاخه ی حزبی ب) شاخه ی جهاد و مقاومت. در میان شاعران معاصر افغانستان، واصف باختری دارای چنان جایگاهی در میان شاعران افغانستان است که بی تردید می توان او را به عنوان سمبُل شعر معاصر افغانستان در نظر گرفت. واصف باختری با احاطه ی کم نظیرش بر ادبیات کهن فارسی دری و تسلط بر ادبیات معاصر جهان و شعر نو(نیمایی و سپید) و مدرن، همچنین با حضوری نزدیک به نیم قرن در متن شعر معاصر افغانستان، توانسته است جایگاهی دست نایافتنی و بی نظیر را در شعر معاصر افغانستان و نیز جایگاهی مستقل، خاص و ارزشمند را در حوزه ی شعر معاصر فارسی کسب کند. باختری که سردمدار جریان سبکیِ رمزگرای اجتماعی در افغ انستان محسوب می شود، با سبک زبانی ـ بیانی که می توان با عنوان " نو خراسانی" از آن یاد کرد، موفق به ارائه ی بهترین نمونه های شعر معاصر افغانستان در سه قالب غزلِ نو، شعر نیمایی و شعر سپید شده است و بدین ترتیب شعر معاصر افغانستان را به طور مستقیم و غیر مستقیم تعالی و تکامل بخشیده است.