نام پژوهشگر: محدثه روحی پور
محدثه روحی پور رامین محرمی
غزل مهم¬ترین قالب شعر فارسی است. بسیاری از منتقدان، غزل را در انتقال مفاهیم و روح زمانه ناتوان می¬انگارند. اما سایه با استفاده از همین قالب، به یکی از موفق¬ترین شاعران معاصر تبدیل شد. سعدی نیز یکی از برجسته¬ترین شاعران قالب غزل است. ویژگی¬های مشترک شعر این دو، ما را بر آن داشت، تا با پژوهش در شیوه¬ها و شگردهای آن¬ها، به چرایی نزدیکی فرمی و محتوایی و موفقیت¬شان در این قالب پی ببریم. از لحاظ فرم، غزل هر دو شاعر، روایی و در اکثر موارد، از انسجام مفهومی، برخوردار است. عنصر کانونی زیبایی¬شناسی سعدی و سایه، موسیقی است. هر دو از واژه¬های خوش¬آهنگ بهره گرفته¬اند. حتی کلمات ثقیل عربی در بافت کلام سعدی روان و سلیس¬اند. درصد بالایی از غزل¬های سعدی و سایه، دارای ردیف فعلی است که سبب انتظام ارکان جمله می¬شود. با توجه به بسامد واژه¬های صبح و شب، شعر سعدی فضایی امیدوارانه و روشن و شعر سایه، فضایی نومیدانه و خاکستری دارد. پرکاربردترین وزن هر دو، «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» می¬باشد که وزنی جویباری و مناسب بیان احساس و اندیشه است. سایه وزن¬های جدیدی مانند فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلن (تا تو با منی زمانه با من است) را آزموده و توفیق یافته است. استفاده¬ی سعدی و سایه از صور خیال، معتدلانه می¬باشد. محور اصلی محتوایی شعر سعدی و سایه، عشق انسانی ملموس بدون سایه¬ی روحانیِ غزل سنتی است. محتوای غزل سعدی: عشق، عرفان و اخلاق، و محتوای غزل سایه: عشق، دغدغه¬های اجتماعی و در معدودی از غزل¬ها، حکمت و عرفان می¬باشد. حضور «منِ» شخصی در غزل هر دو شاعر، بسیار کم¬رنگ است. سایه در بیان دغدغه¬های اجتماعی، از زبان نمادین بهره می¬گیرد. عرفان سایه، از اصطلاحات متصوفه به دور و تنها نوعی بینش هستی¬گرایانه¬ی شرقی است. کوتاه سخن آن¬که، علت توفیق سعدی و سایه، توجه کانونی به کیفیات عاطفی، دغدغه¬های اجتماعی و آرمان¬های انسانی است. سعدی و سایه در استفاده از صنایع شعری متکلف نیستند. هر دو شاعر با چیرگی و تسلطی که بر زبان و شگردهای شعری دارند، از امکانات زبان برای عرضه¬ی معنای مورد نظر خود استفاده می¬کنند. اما برتری شعر ایشان، در صداقت عاطفی و کیفیت اندیشه¬ای است که به مخاطب عرضه می¬کنند.