نام پژوهشگر: میراحمد معصوم زاده
مصطفی خیری محمدباقر حشمت زاده
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تحولات گسترده ای را در سطح جهانی و منطقه ای در پی داشت. یکی از این تحولات افزایش تعداد کشورهای ساحلی دریای خزر از دو کشور به پنج کشور بود. همگام با دگرگونی شدن نظام جهانی، و همزمان با تحول ساختار ژئوپلیتیک تک قطبی جهان کنونی به نظام متعادلتر چند قطبی، موقعیت جدید دریای خزر به عنوان یک زیر نظام ژئوپولیتیک جهانی مهم تثبیت میشود. همچنین با گسترش جهانی شدن اقتصاد بازار ازاد که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سر برآوردن شماری از کشورهایی نو در منطقه خزر همزمان بود. شرکتهای نفتی و گازی مغرب زمین برای بهره برداری از طلای سیاه نهفته در دریای خزر به این منطقه همجوم آوردند. در مورد میزان منبع خزر از سوی کشورهای منطقه، شرکتها و دولتهای غربی امارهای متفاوتی اعلام میشود به طوریکه در برخی از برآوردها میزان ذخایر نفتی بیش از نزدیک به 300 میلیارد بشکه نفت و مقادیر متنابهی گاز اعلام شده است ولی در مقابل امار محافظه کارانه ای از طرف منابع دیگر نیز بیان میوشد که با در نظر گرفتن آمار حداکثیری نیز منابع منطقه خزر در مقایسه با منطقه خلیج فارس در سطح پایینی قرار دارد. از طرف دیگر موانعی بر سر راه بهره برداری از این منابع نیز وجود دارد. حل نشدن رژیم حقوقی دریای خزر و عدنم دسترسی به آبهای آزاد دنیا دو چالش دیگر در ارتباط با این منطقه میباشد. ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان پنج کشور ساحلی دریای خزر هستند که از سال 1991 و در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق نتوانسته اند به فرمول واحدی برای تعیین رژیم حقوقی بزرگترین دریاچه جهان دست یابند. منطقه خلیج فارس در خشکی محاصره نشده است و به دیگر آبهای آزاد دنیا مرتبط میباشد به دلیل نبود مشکل حقوقی در بهره برداری از منابع و داشتن ذخایر انرژی بیشتر بر منطقه خزر اولویت دارد به طوریکه بیش از 60 درصد ذخیره انرژی جهان در این منطقه نهفته است ولی منطقه خلیج فارس از مساله وجود بی ثباتی رنج می برد.