نام پژوهشگر: زهرا شرفی آورزمان
زهرا شرفی آورزمان جمشید پرویزیان
در فضای تجارت و رقابت فشرده ی کنونی سازمان ها برای تمرکز بر قابلیت های اساسی خود باید سطح برون سپاری فعالیت هایشان را افزایش دهند. این امر با افزایش وابستگی آن ها به تأمین کنندگان و عملکردشان همراه است. بنابراین زمانی که سازمانی قصد می کند محصول با کیفیت و مطلوبی به مشتری خود ارائه نماید نمی تواند نسبت به کارکرد اجزای آن بی توجه باشد، حتی اگر این اجزا به تنهایی ارزش و اهمیت چندانی نداشته باشند. سازمانی که اثر اجزا را در کیفیت محصول نهایی خود می بیند، از توجه به عملکرد تأمین کنندگان آن ها غافل نخواهد ماند. در واقع یک "کل" تنها زمانی به خوبی و در سطح مطلوب عمل می کند که تمام اجزای آن عملکرد مطلوبی داشته باشند. به همین دلیل اقدامات یک سازمان برای بهبود تأمین کنندگانش منجر به ایجاد مزیت رقابتی و برتری عملکرد خود آن ها می شود. توسعه ی تأمین کنندگان با خروج قسمتی از منابع سازمان مترادف است و می توان به آن به مثابه یک مسئله ی تصمیم گیری برای تخصیص بهینه ی این منابع نگاه کرد. به نوعی که اهمیت هر تأمین کننده و اثری که بر محصول نهایی دارد، مدنظر قرار بگیرد و این منابع به گونه ای هزینه شود که بیشترین اثر را برای سازمان به همراه داشته باشد. از طرفی صرفه جویی بیش از حد در صرف این هزینه-ها، منافع بلندمدت سازمان را به مخاطره می اندازد. بنابراین اتخاذ سیاست های مناسب و تخصیص بهینه ی منابع سازمان به تأمین-کنندگان مختلف با توجه به ماهیت آن ها، تأثیر زیادی در موفقیت کوتاه و بلندمدت سازمان خواهد داشت. در بررسی راه های مختلف تعامل یک سازمان با تأمین کنندگانش و ارتقای آن ها باید به دو موضوع توجه شود: اول، اهمیت تأمین-کننده از دیدگاه سازمان خریدار؛ دوم، مشخص کردن وضع موجود (کنونی) هر تأمین کننده و فاصله ی آن تا سطح مورد انتظار سازمان. در این مطالعه این دو مشخصه در کنار هم، مدنظر قرار گرفته و مدلی برای ارتقای تأمین کنندگان ارائه شده که شامل سه بخش تعیین اهمیت و قابلیت تأمین کننده، تعیین فاصله سطح موجود و مطلوب و ارتقای تأمین کننده در مراحل مختلف تعامل با آن است. است. دو بخش اول این مدل ورودی های بخش آخر را که هدف اصلی این مطالعه است، تأمین می کنند. در این مدل ابتدا سازندگان با معیارهای اهمیت تأمین کننده و ریسک تأمین، خوشه بندی می شوند و سپس با مشخص شدن الزامات یا استانداردهایی که سازمان از هر خوشه انتظار دارد و فاصله ی سازندگان از آن ها با توجه به وضع موجودشان، سیاست های متناسب برای تعامل و ارتقای آن ها تعیین می گردد.