نام پژوهشگر: فیروز مهرمظاهری
مصطفی گودرز رضا محمدعلی مالک
پنبه در فرایندهای تر نساجی بخصوص رنگرزی دارای رفتاری پیچیده و مشکل ساز می باشد. بطور کلی این گونه مشکلات به تنهایی مربوط به فرایند رنگرزی نبوده واغلب از مراحل قبل از رنگرزی شامل ویژگیهای لیف، کال و مراحل آماده سازی ناشی می شود. این وابستگی کیفیت رنگرزی منسوجات به متغیرهای مختلف که هر کدام به نوبه خود تأثیر بسزایی در خروجی فرایند دارند سبب دشوار شدن تشخیص و رفع عیب در رنگرزی های معیوب می گردد. هدف از انجام این پژوهش تهیه یک سامانه خبره جهت کمک به شناسایی و ارایه راه کار برای رفع نقایص در رنگرزی پارچه پنبه ای با رنگزاهای راکتیو می باشد. دانش این سیستم نرم افزاری از منابع علمی و تجربی معتبر نظیر کتب مرجع مقالات انجام شده در زمینه مزبور و افراد خبره تهیه شده است پس از تولید پایگاه دانش و انجام آزمونهای صحت مربوط به موتور استنتاج تهیه شده، نرم افزاری هوشمند به عنوان سامانه خبره بدین منظور تهیه شده است در این سیستم، عیوب با گفتگوی کوتاهی بین کاربر و رایانه رفع می شود و سیستم قادر به توضیح چگونگی استدلال خود می باشد. نمایش دانش در این سیستم مبتنی بر قاعده است و به همین علت دانش سیستم بسیار قابل فهم بوده و براحتی می توان آن را در صورت لزوم اصلاح کرد یا داشن آن را گسترش داد. این سیستم قابلیت گسترش برای اتصال به سیستم های نظارتی و در نتیجه تشخیص خودکار عیب را دارد. بطوریکه گفتگو بین ماشین و رایانه انجام شود. اهمیت این کار حصول یک دید وسیع در زمینه عیوب رنگرزی پنبه توسط جمع آوری اطلاعات از خبرگان و نوشتارهای علمی می باشد که منجر به تولید یک نرم افزار خبره جهت سهولت بکارگیری در عمل شده است.
سعیده داورپناه مختار آرامی
از پلیمر طبیعی کیتوسان جهت افزایش وزن نخ ابریشم ایرانی استفاده شد، به دلیل عدم پیوند مستقیم گروه های عاملی کیتوسان بر روی نخ ابریشم، پس از صمغ گیری، ابریشم ابتدا با انیدرید عمل گردیده و با قرار گرفتن گروه های فعال کربوکسیل ب روی آن امکان گرافت نخ ابریشم با پلیمر کیتوسان به وجود آمد. اثر حلال انیدرید، سوکسینیک انیدرید و فتالیک انیدرید و در دو حلال دی متیل سولفوکسید (dmso)، و دی متیل فرمامید (dmf)مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که سوکسینیک انیدرید در حلال dmso بیشترین میزان وزن دهی بر روی نخ ابریشم را ایجاد می کند اما سبب زبری و زردی نخ ابریشم می گردد و همچنین استفاده از فتالیک انیدرید به دلیل حضور گروه سمی بنزن در آن مناسب نیست، همچنین میزان افزایش وزن با کیتوسان پس از عمل با فتالیک ایندرید بسیار اندک بود. لذا جهت بررسی دیگر خواص نخ ابریشم عمل کرده با کیتوسان، وزن دهی ابریشم باسوکسینیک انیدرید در حلال dmf انجام گرفت، آزمایشات خواص کششی نشان داد که در وزن دهی با کیتوسان ازدیاد طول تا حد پارگی و نیروی پارگی تغییر نمی کنند اما استحکام ویژه کاهش می یابد. بر اساس نتایج ir به خوبی می توان گروه های کربونیل انیدرید و گروه c-o-c درون حلقه کیتوسان را مشاهده کرد و همچنین تاثیر این گروه ها بر گروه های آمین کششی به خوبی مشخص می شود. بررسی رنگرزی با رنگ های اسیدی نشان داد که در نمونه عمل شده با کیتوسان نسبت به نمونه عمل نشده، جذب رنگ افزایش می یابد. آزمایشات ثبات شستشوی و بررسی ساختار مورفولوژیکی نخ گرافت و تغییر در میزان جذب رطوبت انجام شد و مشخص گشت که با افزایش وزن تا 14% میزان زردی و زبری کالا افزایش یافته و همچنین جذب رطوبت و قابلیت رنگ پذیری لیف افزایش می یابد.
فاطمه ضیغمی محمد امانی تهرانی
یکی از مراحل مهم تولید در منسوجات مرحله رنگرزی و چاپ می باشد که سهم به سزایی در قیمت و مطلوبیت فروش یک کالا دارد. بخشی از هزینه های این مرحله مربوط به خرید رنگزاهای مصرفی می باشد. از آنجا که رنگزاهای مشکی نسبت به رنگزاهای رنگی، در اغلب انواع رنگزاها، ارزانتر می باشند؛ در صورتی که بتوان به نحوی مصرف رنگزاهای رنگی را با استفاده از رنگزای مشکی کاهش داد می توان باعث کاهش هزینه های تولید منسوجات شد. در بحث اختلاط رنگ داریم که ترکیب مقادیر برابر از سه رنگ زرد و قرمز و آبی تولید خاکستری می کند. بنابراین در صورتی که بتوان مقادیری از سه رنگزای زرد و قرمز و آبی را یافت که در یک رنگرزی با این مخلوط بتوان به یک رنگ خاکستری قابل تولید با یک رنگزای خاکستری(مشکی) رسید می توان رنگزای خاکستری را معادل مقادیر بدست آمده از سه رنگزای زرد و قرمز و آبی دانسته و از آن به جای سه رنگزای زرد و قرمز و آبی استفاده کرد. در این پژوهش چگونگی جایگزینی رنگزای خاکستری به جای مقادیری از رنگزاهای زرد و قرمز و آبی، به نحوی که رنگ نمونه اولیه تا حد امکان ثابت بماند، بررسی می شود. به این منظور در دو مورد پارچه اکریلیکی و پارچه پلی استری به دو روش "استفاده از جدول بازبینی lut" و "استفاده از k/s" عمل جایگزینی جزء خاکستری انجام شده و اثر هر روش و همچنین اثر درصد های مختلف جایگزینی بررسی و مقایسه می شود. نتایج بدست آمده نشان می دهد که انجام جایگزینی جزء خاکستری در منسوجات ممکن می باشد. هر دو روش به کار رفته منجر به کاهش مصرف رنگزاهای زرد و قرمز و آبی می گردند که مقدار کاهش در روش استفاده از lut بیشتر است. در صورت داشتن یک دسته رنگزا با پیروی مطلوب از تیوری کیوبلکا مانک در محدوده محاسباتی، روش استفاده از k/s منجر به اختلاف رنگ کمتری می گردد، در غیر این صورت روش استفاده از lut منجر به نتایج مناسب تری خواهد شد.
امیر طلوعی فیروز مهرمظاهری
در این تحقیق روش طیف سنجی جذبی پسابهای رنگرزی مورد استفاده قرار گرفته است و پس از تایید پیروی محلول رنگزاهای cibacron red 3b-a (مونوکلروتریآزینیلی) و remazol red 3b (وینیل سولفونی) از قانون بیر-لامبرت، و سنجش تاثیر عوامل مختلف بر روی طیف جذبی محلول این رنگزاها، راندمان تثبیت رنگرزیهای انجام گرفته با استفاده از این دو رنگزا، در عمقها و شرایط مختلف رنگرزی به کمک طیف سنجی جذبی محلولهای رنگرزی، شستشو و صابونی کردن تعیین شده است.