نام پژوهشگر: امیررضا حجتی
امیررضا حجتی ابومحمد عسگرخانی
پس از انقلاب اسلامی ایران در 1957، روابط ایران و اسرائیل به تعارضی آشکار کشانده شد. ایرانِ جدید اسرائیل را به رسمیت نشناخت و آن را غده ای سرطانی نامید که می بایست از بین برود. در طول سی سال نخست پس از انقلاب اسلامی، ایران و اسرائیل هر کدام یکدیگر را بزرگ ترین دشمن و تهدید امنیتی خود پنداشته اند. با توجه به روابط نزدیک و اتحاد عملی ایرانِ پیشا انقلاب و اسرائیل، این سوال پیش می آید چه عاملی تعارض جمهوری اسلامی ایران نسبت به اسرائیل را سبب شده است؟ با توجه به سوال اصلی، در بخش نخست نگاهی مختصر به روابط ایران و اسرائیل، از زمان پیدایش اسرائیل تا 2010 می-اندازیم. سپس دو فرضیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و نقض حقوق مسلمانان به عنوان فرضیه های رقیب و امنیت هستی شناختی جمهوری اسلامی ایران به عنوان فرضیه اصلی مورد بررسی قرار می گیرند و بیان خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران هویتی سه گانه دارد؛ هویت ملی- تاریخی، اسلامی و انقلابی. استدلال خواهد شد که امنیت هستی شناختی جمهوری اسلامی ایران ریشه در ماهیت و هویت انقلابی این کشور دارد و هویت انقلابی جمهوری اسلامی به عنوان راهبر اصلی دو مفهوم منافع ملی و مصالح اسلامی است که دو شاخصه دارد: آمریکا ستیزی و اسرائیل ستیزی. بر همین اساس استدلال شده است که عامل اصلی شکل دهنده سیاست خارجی جمهوری اسلامی، امنیت هستی شناختی است که ریشه در هویت انقلابی این کشور دارد؛ هویتی که خود دو پایه داخلی (مخالفت با برنامه های پهلوی در داخل) و خارجی (بیگانه ستیزی؛ آمریکا و اسرائیل ستیزی) دارد. بر این اساس، استدلال شده است که تعارض جمهوری اسلامی با اسرائیل نیز ناشی از امنیت هستی شناختی این کشور است و تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر اساس مفهوم امنیت هستی شناختی می تواند تبیین کننده رفتار و جهت گیری های متفاوت این کشور در موارد مشابه باشد.