نام پژوهشگر: سمیه کیای زرمانی
سمیه کیای زرمانی علی ابوالحسنی
داستان پردازی در ایران سابقه ا ی دیرینه در زمینه های گسترده و قابل ملاحظه ای داشته است که سابقه ی آن در ایران به پیش از اسلام می رسد. قصّه ها و حکایت ها و افسانه های زیادی در میان مردم وجود داشته که به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده است. و در دوره های بعد، شاعران و نویسندگان آن ها را به نثر یا به نظم در آورده اند. همچنین نیز قصّه گویان و نقّالانی بوده اند که در لباس نقّالی از شهری به شهری می رفتند و عموماً قصّه های حماسی و غنایی را همراه با موسیقی و آهنگ برای مردم نقل می کردند به این گروه «گوسان» می گفتند آنان در واقع حافظ داستان های ملّی ایران بودند. یکی از این گونه داستان ها، قصّه ی یوسف و زلیخا است که حلاوت و شیرینی و جذابیّت بیش از حدّ آن، توجّه نویسندگان و شاعران را به خود جلب نموده است و بسیاری آن را در قالب منظومه های شیرین و شیوا به نظم کشیده اند. از آن جا که داستان یوسف و زلیخا همانند منشوری است که از زوایای مختلف قابل بحث و بررسی است، نگارنده، کوشیده است عناصر سازنده ی داستان را که شامل طرح، شخصیّت ، گفت وگو، فضا و تعلیق می شود ، در این اثر مورد مطالعه قرار دهد. هر یک از این عناصر به تفصیل و با شاهد مثال شرح شده اند. به این صورت که ابتدا تعریفی مفصّل از عناصر مورد نظر ارائه گردید، سپس به بررسی این عناصر در داستان یوسف و زلیخای جامی پرداخته شد و از هرکدام نمونه هایی ارائه گردید. تا خوانندگان، بیش تر با این اثر زیبا و عناصر داستانی آن آشنا گردند.