نام پژوهشگر: احسان لشگری
زهره شفیعیان احسان لشگری
مفهوم کاربری زمین، توزیع فضایی کارکرد های شهری است. کاربری های شهری نیز پاسخی است به نیاز شهروندان که برای تامین آمال و مقاصد گوناگون شهری به کار می رود. پژوهش حاضر به ارزیابی کاربری اراضی بخش مرکزی شهر جهرم پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و اسنادی است که روش گردآوری اطلاعات بر اساس مطالعات اسنادی: شامل مراجعه به کتابخانه، منابع اطلاعاتی مکتوب و پایگاه های اطلاعاتی و مطالعات میدانی می باشد و در آن از نرم افزار های auto cad و arc gis برای تحلیل داده ها استفاده شده است. روش های ارزیابی این پژوهش بر اساس مقایسه سرانه های موجود کاربری ها با استانداردهای مربوط و سنجش کیفی کاربری ها بر اساس چهار ماتریس مطلوبیت، سازگاری، ظرفیت، و وابستگی می باشد. در واقع می توان گفت که روش تجزیه و تحلیل از طریق مقایسه کاربری ها بر اساس سطح وسرانه(فرضیه اول)، امتیاز دادن به کاربری ها بر اساس ماتریس های سازگاری و مطلوبیت، و ظرفیت پرداخته می شود(فرضیه دوم). نتایج حاصله بیانگر این است که توسعه ی فیزیکی و کالبدی شهر به ویژه بخش مرکزی آن در دو دهه ی اخیر و به تبع آن افزایش جمعیت، باعث عدم تعادل در کاربری اراضی آن گردیده است . بر اساس ارزیابی کمی مطابق با سرانه های موجود و مقایسه آنها با استانداردهای کاربری اراضی، تعداد کمی از کاربری ها با استانداردهای مطلوب مطابقت دارند و اکثر آنها کمتر از حد مطلوب می باشند؛ همچنین بر اساس ارزیابی کیفی طبق ماتریس سازگاری اکثر کاربری ها در شرایط مطلوبی می باشند؛ کاربری های بهداشتی و درمانی، تاسیسات وصنعتی از وضعیت نا مساعدی برخوردار هستند و بر اساس ماتریس ظرفیت کاربری کودکستان از وضعیت نا مناسبی برخوردار است در پایان می توان گفت که بر اساس ارزیابی کیفی کاربری های بخش مرکزی شهر جهرم با معیار های کیفی مطابقت ندارند.
مرضیه بهبهانی محمدرضا رضایی
امروزه آگاهی از نقاط قوت و ضعف محلات شهری، نوعی ضرورت برای ارائه طرح ها و برنامه ها محسوب می شود؛ به طوری که استفاده از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی، بهداشتی و ... می تواند معیار مناسبی هم برای تعیین جایگاه محلات و هم عاملی در جهت رفع مشکلات و نارسایی هایی برای نیل به رفاه اقتصادی و سلامتی اجتماعی جهت رسیدن به توسعه پایدار باشد. پایداری اجتماعی یکی از ارکان اساسی در پایداری است که در مکانیزم ارزیابی و سنجش پایداری چه در سطح بین الملل و چه در سطح محلی کمتر به آن توجه شده است. پایداری واقعی بدون توجه به ابعاد اجتماعی توسعه پایدار امکان پذیر نمی باشد. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی پایداری محلات شهری بر پایه شاخص های اجتماعی است. در این ارتباط رویکرد حاکم بر فضای تحقیق به لحاظ نوع کاربردی و به لحاظ روش توصیفی-از نوع پیمایشی است. روش جمع آوری اطلاعات ترکیبی از مطالعات اسنادی-کتابخانه ای و پیمایشی است که پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها توسط نرم افزارspss موردپردازش قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش را شهروندان شهر جهرم تشکیل داده و براساس فرمول کوکران تعداد322 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. میزان روایی از طریق آلفای کرونباخ820/0به دست آمد. شناسایی و تعیین روایی شاخصها و متغیرهای پژوهش، از طریق مراجعه به مطالعات پیشین و همچنین نظرات اساتید و متخصصان در این حوزه انتخاب شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که وضعیت پایداری در محلات مختلف شهر جهرم متفاوت است به طوری که از لحاظ برخورداری از شاخص های رضایت از مسکن، رضایت از زندگی، رضایت از خدمات شهری، رضایت ازعملکرد مسئولان، رضایت از محله، هویت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، امنیت اجتماعی، روابط همسایگی، محلات دهنو، علی پهلوان، کوشکک، شهرک فاطمیه، شهرک مهدیه، مصلی، فرهنگ شهر،کلوان دارای وضعیت بهتری نسبت به محلات دشتاب، گازرون، صحرا، اسفریز، سنان، حسن آباد، جبذر هستند. که بالاترین درجه پایداری در محله دهنو و پایین ترین آن در محله دشتاب سنجش گردید. نتایج حاصل از این مطالعه به شکل آشکاری ارتباط معناداری بین کلیت پایداری اجتماعی و میزان رضایت شهروندان از محله، میزان مشارکت اجتماعی و میزان امنیت اجتماعی را به نمایش می گذارد که نقطه قابل اتکایی جهت تعیین خط مشی برنامه ریزی راهبردی می باشد. که بر مبنای آن فرایندی در پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گرفته و به واسطه آن می توانند به اولویت بندی اقدامات خود جهت ارتقای محلات شهری منطبق بر فرآیند پایداری اجتماعی بپردازند.
سمیه فرامرزیان احسان لشگری
چکیده یکی از موضوعاتی که در دیدگاههای نظری مرتبط با مهاجرت به صورت مکرر مورد تأکید بوده است، رابطه متقابل مهاجرت و شاخص¬های توسعه است. اغلب مهاجرتهای داخلی یکی از پدیدههای مهم جمعیتی است که از عوامل گوناگونی در سطوح خرد و کلان تأثیر میپذیرد. در سطوح کلان مهاجرتهای داخلی ناشی از نابرابریهای مکانی از نظر شاخصهای توسعه در سطوح کلان، و در سطوح خرد نوعی تصمیم فردی و پاسخی به انتظارات و نیاز های زندگی است. به منظور درک عمقی تر این رابطه، تحقیق حاضر، با استفاده از داده های سطح انبوه سرشماری 1385 و 1390، به آزمون تجربی رابطه تعدادی از شاخصهای توسعه و مهاجرت پرداخته است. هدف تحقیق بررسی میزان مهاجرین وارد شده در بین شهرستانها میباشد و اینکه از بین عوامل متعدد موثر بر مهاجرت علت توسعه و شاخصهای مختلف آن چقدر در میزان مهاجرت تأثیر گذار است. واحد تحلیل 335 شهرستان در سال 1385 و 397 شهرستان کشور در سرشماری 1390 است، داده¬های تحقیق پس از انجام پردازش¬ها و محاسبات لازم بر روی مجموعه نسبتأ گسترده¬ای از مولفه ¬های توسعه و نیز شاخص های مهاجر¬پذیری شهرستان-های کشور و انگیزههای مهاجرت زنان و مردان، جهت تجزیه و تحلیل های بعدی آماده سازی شده است. یافته¬های تحقیق حاکی از ارتباط نزدیک تعدادی از شاخص¬های کلیدی توسعه نظیر درصد شاغلین در بخش صنعت و خدمات، نسبت بیکاری و نسبت باسوادی با میزان مهاجر¬پذیری شهرستانهای کشور و ارتباط شاخصهای توسعه با انگیزههای تحصیل، جستجو کار و پیروی از خانوار زنان و مردان است. تحلیل چندمتغیره نشان می دهد تفاوت سطح توسعه شهرستان¬ها، بیش از آنکه با جریان های مهاجرتی درون شهرستانی یا درون استانی مرتبط باشد، بیشترین قدرت تبیین کننده¬گی را در مورد مهاجرین وارد شده از سایر استان¬ها دارند و شاخصهای توسعه بیشترین قدرت تبیین کنندگی را در رابطه با تحصیل و کار و پیروی از خانوار دارند، به اختصار، نتایج تحقیق موید آن است که از میان مولفه های توسعه، بهره¬مندی شهرستان¬ها از اشتغال و تحصیلات از جمله عوامل مهم در تبیین مهاجرپذیری آن هاست و لازم است در برنامه ریزی و مدیریت مهاجرت های کشور به صورت جدی¬ تری مورد تأکید و توجه قرار گیرد.
حسن مدرس احسان لشگری
چکیده: همه ساله، رخداد انواع مخاطرات ناشی از عوامل زمین ساختی، اقلیمی و هیدرولوژیکی در کشورهای جهان خسارتهای گستردهای را به بار می آورد. کشور ایران نیز با توجه برخورداری از اقلیم متغیر و نا پایداری های موقت و موسمی در طول تاریخ، بلایای طبیعی متعددی را در اغلب نقاط خود تجربه کرده است. به گونه ای که یکی از ده نقطه بلاخیز دنیا محسوب می شود. امروزه با پیشرفت دانش برنامه ریزی یکی از مهمترین عوامل در کاهش زیانهای انواع مخاطرات، آمادگی قبلی جامعه دربرابر این رخدادها است که به اصطلاح مدیریت بحران نامیده می شود شهر نورآباد که در راستای گسل بزرگ زاگرس قرار دارد احتمال وقوع زلزله هایی با شدت تخریب بسیار بالا در آن محتمل می باشد. در این پژوهش کوشش گردیده است که نحوه استقرار و جانمایی مراکز مهم و حیاتی در شهر نورآباد براساس نظری? واردن بررسی گردد. فرضیه اصلی پایان نامه بر این مبنا استوار است که استقرار و مکانیابی عناصر حیاتی شهر نورآباد در مواقع بروز سوانح طبیعی بویژه زلزله با الگوهای استقرار بهینه این عناصر در نظریه واردن تطبیق ندارد و براساس نظریه واردن میتوان الگوی استقرار بهینه مراکز امدادونجات شهر نورآباد را ارائه نمود. برای انجام این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده و با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته و نسبت به تبیین وضع موجود عناصرحیاتی در شهر نورآباد با استفاده از نقشه ها و نمودارها اقدام شده است و سپس با استفاده از مدل ahp و topsis مکانیابی مراکز اسکان موقت و امداد و نجات انجام گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که در شهر نورآباد عدم دسترسی مناسب مراکز حیاتی به شریانهای مهم، عدم سیستم ارتباطی مناسب، عدم توزیع عادلان? محصولات و خدمات کلیدی، عدم وجود استانداردهای لازم ساختمانی در مراکز حیاتی، عدم مکانیابی مناسب برخی از مراکز مهم شهری و عدم وجود شبک? ارتباطی کارآمد که بتوان در مواقع بروز بحران از طریق آنها خدمات لازم را به جمعیت آسیب دیده ارائه نمود مشاهده می گردد.