نام پژوهشگر: مسعود رضائی
مریم عاطف بجارکناری مسعود رضائی
این تحقیق با هدف تهیه نانوکامپوزیت آگار/ سلولز حاوی غلظت¬های متفاوت اسانس مرزه، جهت کنترل رشد باکتری¬های عامل فساد در فیله ماهی قزل¬آلای رنگین¬کمان صورت پذیرفت. در مطالعه حاضر، نانوکریستال¬های سلولز با استفاده از روش هیدرولیز اسیدی از میکروکریستال¬های سلولز تهیه گردیدند که بخش اعظم نانوذرات تولیدی دارای اندازه حدود 30 نانومتر بودند. نانوکریستال¬های سلولز در 3 سطح (5/2، 5 و 10%) و اسانس مرزه در 3 غلظت (5/0، 1 و 5/1%) با استفاده از روش قالب¬گیری و به منظور بهبود ویژگی¬های مکانیکی، فیزیکی و فعالیت¬های ضدمیکروبی در فیلم آگار (5/1%) ترکیب شدند. نتایج نشان داد که ترکیب 5/2% نانوکریستال¬های سلولز در ماتریس پلیمر در مقایسه با آگار خالص، ویژگی¬های مکانیکی، فیزیکی و حرارتی را بهبود بخشیده در حالیکه با افزایش غلظت نانوذرات به دلیل ایجاد تجمع، از میزان این ویژگی¬ها کاسته شد. با افزودن اسانس مرزه به فیلم¬های نانوکامپوزیتی، بالاترین میزان فعالیت ضدمیکروبی در برابر باکتری¬های گرم مثبت و منفی در غلظت 5/1% نشان داده شد. بر این اساس، فیلم آگار حاوی 5/2% نانوذرات سلولز و 5/1% اسانس مرزه به منظور کنترل رشد باکتری¬های عامل فساد در فیله ماهی قزل¬آلای رنگین¬کمان به کار برده شد. در پایان، نتایج نشان داد که فیلم¬های نانوکامپوزیتی حاوی اسانس مرزه می¬توانند موجب کاهش رشد باکتری¬های عامل فساد (بار باکتریایی کل، باکتری¬های سرمادوست، باکتری¬های اسیدلاکتیک، انتروباکترها، باکتری¬های سودوموناس) فیله ماهی قزل-آلای در دمای یخچال (°c4) شوند.
سیده مرضیه کاظمی شیخ شبانی مسعود رضائی
به منظور انجام این تحقیق در مرحله ی اول فیلم مرکب ژلاتین ماهی-سدیم آلژینات در نسبت های مختلف تهیه گردید و خواص فیزیکی، مکانیکیف حرارتی و نمای سطحی فیلم ها مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از آن سه سطح اسانس پونه ی کوهی اضافه و علاوه بر آزمون های مرحله ی قبل خواص ضد میکروبی فیلم ها نیز ارزیابی شده و تیمار بهینه به عنوان پوشش ضد میکروبی برای فیله ی ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد استفاده قار گرفت و به خوبی توانست رشد باکتری های عامل فساد را در نمونه ها کاهش دهد.
مرجانه علی نژاد علی معتمدزادگان
در پژوهش حاضر به¬منظور تولید پروتئین هیدرولیزشده، گوشت کوسه چانه سفید (carcharhinus dussumieri) شستشو داده شد و در دمای 50 درجه سانتی¬گراد به مدت 120 دقیقه توسط آنزیم آلکالاز هیدرولیز و سپس به دو روش انجمادی و پاششی خشک گردید. خواص کاربردی، فعالیت آنتی¬اکسیدانی، ساختار فیزیکی و نیز رنگ نمونه¬های خشک شده در مقایسه با پروتئین هیدرولیز شده خشک نشده مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تأثیر غلظت¬های صفر تا 4% پروتئین هیدرولیزشده که به روش¬های انجمادی و پاششی خشک شده¬ بودند بر خواص فیزیکی (حلالیت در آب، زاویه تماس، نفوذپذیری نسبت به بخار آب و کدورت)، مکانیکی (مقاومت کششی، درصد افزایش طول در نقطه¬ی شکست و مدول الاستیک) و ویژگی¬های رنگ سطحی فیلم¬های ژلاتینی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان حلالیت در ph های مختلف در نمونه¬های خشک¬نشده و خشک شده به روش انجمادی بطور معنی¬داری بیشتر از نمونه خشک شده به روش پاششی بود (05/0>p ). بیشترین مقدار دانسیته توده¬ای (46/113 گرم بر لیتر)، قدرت تولید کف (33/120%) و پایداری آن در نمونه خشک شده به روش انجمادی مشاهده شد. میزان ویسکوزیته سینماتیک با افزایش غلظت¬های محلول پروتئینی بطور معنی¬داری در نمونه¬های خشک شده به روش¬های انجمادی و پاششی افزایش یافت (05/0> p). بطور کلی فرآیندهای خشک کردن انجمادی و پاششی باعث افزایش ویسکوزیته پروتئین هیدرولیزشده گردید. بر اساس منحنی¬های جذب ایزوترم، در هر دو نمونه با افزایش میزان رطوبت نسبی نمک¬های اشباع، میزان رطوبت جذب شده بصورت غیرخطی افزایش یافت. از نظر خواص امولسیون¬کنندگی، تنها پروتئین¬های هیدرولیز شده¬ی خشک نشده قادر به تشکیل امولسیون بود. بیشترین ظرفیت جذب روغن (15/131 میلی-گرم روغن به ازای 50 میلی¬گرم نمونه)، قدرت حذف رادیکال آزاد dpph، فاکتور پایدار¬ساز (38/2) و سفیدی (03/95) در نمونه¬های خشک شده به روش پاششی مشاهده گردید (05/0>p ). از نظر مورفولوژیکی، نمونه خشک شده توسط خشک¬کن انجمادی دارای ذرات زاویه¬دار و اندازه بزرگتر بودند، در حالیکه ذرات تولید شده توسط خشک¬کن پاششی، کروی بوده و دارای سطح صاف بوده-اند. افزودن هر دو نوع پروتئین هیدرولیزشده به فیلم¬ها باعث افزایش حلالیت و نفوذپذیری به بخار آب، کاهش زاویه تماس و کدورت شد (05/0>p ). بیشترین اختلاف رنگ و شاخص سفیدی به ترتیب در نمونه¬های حاوی 2% و 1% پروتئین هیدرولیزشده و خشک شده به روش انجمادی مشاهده شد. با افزایش غلظت پروتئین هیدرولیزشده، ازدیاد طول در نقطه¬ی شکست افزایش یافت، در حالیکه مقاومت کششی و مدول الاستیک بطور معنی¬داری کاهش یافتند (05/0>p ).
معصومه عموزاد خلیلی عبدالمحمد عابدیان کناری
امروزه بهره¬برداری از جلبک ها در ابعاد صنعتی، کشاورزی، دارویی و غذایی ابعاد بسیار گسترده¬ای یافته و تکنولوژی مدرن برای تولید و بهره¬برداری از جلبک¬ها در کشور¬های صنعتی و پیشرفته جهان مورد استفاده قرار می¬گیرد. در این مطالعه ضمن بررسی روش¬هایتولید خمیر جلبکی نانوکلروپسیساکولاتا (nannochloropsis oculata)، اثرات ویتامین¬¬هایc و e(فرم آلفا-توکوفرول)در افزایش ماندگاری طی 8 هفته نگهداری در دمای یخچال (c? 4) و همچنین اثر رسوب¬گذاری، با استفاده از کیتوزان 5/0% و ph¬های مختلفمورد بررسی قرار گرفت. برای تولید خمیر جلبکی ابتدا جلبک مورد نظر در شرایط کشت استاندارد (محیط کشت کانوی، میزان نور 2000 - 1000 لوکس، دما c? 1 ± 24 و 6/8 -5/7 =ph و شوری ppt 24 - 20 و با هوادهی)تولید شده و سپس در مرحله رشد لگاریتمی با استفاده از سانتریفیوژ (rpm 12000) تهیه شدند. مقدار تراکم خمیر جلبکی با استفاده از این روش 1010 × 8/1 سلول در میلی¬لیتر به دست آمد. میزان زنده¬مانی سلول¬ها در ابتدای کاربا استفاده از رنگ evans blue بدست آمد. سپس به نمونه¬های خمیر جلبکی مقادیر مختلفویتامین c به (میزان w/w1/0%)، ویتامین e(به میزان w/w1/0%) و مخلوط دو ویتامین به نسبت مساوی (به میزان w/w1/0%)اضافه گردید و در یخچال به مدت 2 ماه نگهداری شدند. در طول مدت نگهداریآزمایش¬های میکروبی (بار باکتریایی کل، باکتری¬های سرما¬دوست و باکتری¬های دریایی کل)، آزمایش¬های شیمیایی (اندازه¬گیری تیوباربیتوریک اسید، مجموع بازهای نیتروژنی فرار و ph) و تعیین درصد زنده¬مانی هر هفته یک بار و همچنین پروفیل اسید چرب و آنالیز تقریبی در ابتدا، میانه و انتهای دوره نگهداری صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که درصد زنده¬مانی در هر دو تیمار ویتامین c و e در انتهای دوره نسبت به گروه کنترل بیشتر بود که حاکی از اثر مثبت نگهدارنده¬ها دارد. در مجموع بار باکتریایی در گروه نگهدارنده¬ها کمتر از گروه شاهد بود. مقادیر باز¬های نیتروژنی فرار و ph در گروه حاوی ویتامین c کمتر از گروه شاهد بود. تیمار حاوی ویتامین e موثرترین تیمار برای کاهش میزان تیوباربیتوریک اسید بود. میزان زنده¬مانی در طی دوره بالا و مواد افزودنی به عنوان نگهدارنده مناسب این فرآورده عمل نمودند. . نتایج حاصلاثر رسوب-گذاری نشان داد که در ph¬های بالا (قلیایی)، سرعت رسوب جلبک نسبت به تیمارهای با ph کمتر (اسیدی) بیشتر بوده است. همچنین بالاترین میزان کارایی برداشت و درصد زنده¬مانی به ترتیب درph¬های 10 و 8گزارش شده است.در مجموع نتایج این تحقیق نشان از تولید خوب خمیر جلبکی با استفاده از روش سانتریفیوژ بود.
مصطفی خجسته نژند برات مجردی
ماهی قزل آلای رنگین کمان یکی از محصولات شیلاتی است که تولید و مصرف بالایی از بازار ماهی را به خود اختصاص داده است. طبق هر صنعت دیگری، کنترل کیفیت محصولات کشاورزی و مواد غذایی در مشتری پسندی و بازاریابی آن نقش به سزایی دارد. در این میان روش های رایج و متداول کنترل کیفی به دلیل مخرب و زمان بر بودن و همچنین نیاز به نیروی کارگری، نمی توانند به صورت صنعتی بر روی خط تولیدی استفاده شوند. تصویربرداری فراطیفی به عنوان یک روش غیر مخرب و سریع، که تلفیقی از ماشین بینایی و طیف سنجی است، کاربردهای فراوانی را در زمینه کنترل کیفیت محصولات غذایی داشته است. در آزمایش مقدماتی20 عدد ماهی قزل آلا به منظور بررسی اختلاف طیف های پوست و گوشت ماهی با سامانه طیف سنجی در محدوده nm 1000-400 مورد بررسی قرار گرفت. سپس جهت انجام آزمایش های اصلی، از دو سامانه تصویربرداری فراطیفی به نام های مرئی– فروسرخ نزدیک (vis-nir) در محدوده طیفی nm 1000-400 و فروسرخ موج کوتاه (swir) در محدوده طیفی nm 2500-1000 به منظور تعیین پارامترهای کیفی (تازگی، تردی بافت، میزان رطوبت، ph، چربی و پروتئین) ماهی قزل آلا استفاده شد. ابتدا سامانه تصویربرداری متناسب با ابعاد مورد نیاز که شامل قسمت نورپردازی، تسمه نقاله و قاب و شاسی بود طراحی و ساخته شد. برای انجام آزمایش های اصلی، 80 عدد ماهی تازه در 4 کلاس 20 تایی 1، 3، 5 و 7 روزه براساس زمان نگهداری بعد از کشتار، در داخل یخ، تهیه شده و با دو سامانه مذکور تصاویر طیفی از ماهی کامل تهیه شد. با روش های متداول آزمایشگاهی پارامترهای کیفی تعیین گردیدند. با حذف زمینه، باله و نقاط اشباع شده از تصاویر تهیه شده، طیف میانگین هر نمونه در دو سامانه استخراج گردید. با اعمال پیش پردازش های مختلف و انجام مدل سازی های متفاوت، دقت هر سامانه در آزمایش های مقدماتی و اصلی بررسی شده و بهترین پیش پردازش و مدل انتخاب گردید. نتایج آزمایش طیف سنجی نشان دادند که r2 پیشگوئی میزان رطوبت و ph به ترتیب برابر 88/0 و 85/0 با استفاده از مدل حداقل مربعات جزئی (pls) و تحت دو پیش پردازش ساویتزکی- گولای (sg) و تصحیح کننده پخش افزاینده (msc) به دست آمد. حال اینکه برای دیگر پارامترها نتایج قابل قبولی حاصل نشد. در مورد سامانه های تصویربرداری فراطیفی، نتایج نشان داد که در بررسی تشخیص کلاس تازگی ماهی، سامانه vis-nir عملکرد بهتری نسبت به سامانه swir داشت که نرخ جداسازی صحیح کلا س های تازگی با این سامانه، 100% حاصل گردید. در بررسی تردی بافت عملکرد هر دو سامانه مشابه یکدیگر بود. مقادیر r2 برای حالت پیشگویی در تعیین پارامترهای میزان رطوبت، ph و چربی با استفاده از مدل pls در سامانه swir به ترتیب برابر با 70/0، 68/0 و 57/0 به دست آمد که بهتر از نتایج سامانه vis-nir بود. برای پارامتر پروتئین نتایج قابل قبولی حاصل نشد. در بررسی تازگی و تردی بافت ترکیب پیش پردازش های sg، مشتق دوم (d2) و یکی از msc یا توزیع نرمال استاندارد (snv) بهترین نتیجه را در بر داشتند (sg+d2+msc/snv). در پارامترهای میزان رطوبت، ph و چربی به جای پیش پردازش msc، مدل توسعه یافته آن یعنی emsc بهترین نتیجه را حاصل نمود (sg+d2+emsc). با توجه به نتایج حاصل می توان بیان نمود برای تشخیص تازگی ماهی سامانه vis-nir، برای تعیین پارامتر تردی بافت هر دو سامانه، و برای تعیین میزان رطوبت، ph و چربی سامانه swir عملکرد بهتری را داشته اند. در تمامی حالات مدل pls نسبت به دیگر مدل ها دارای دقت بیشتر بود.
زهرا جاویدی فخرالدین حسینی
این تحقیق با هدف تهیه و ارزیابی فیلم های ضدمیکروبی بر پایه پلی لاکتیک اسید (pla) حاوی غلظت های مختلف روغن اساسی پونه کوهی (origanum vulgare l.)، جهت کنترل رشد باکتری های بیماری زا و عامل فساد در فیله ماهی قزل آلای رنگین کمان صورت گرفت. در مطالعه حاضر روغن اساسی پونه کوهی در 3 غلظت (0/5، 1 و 1/5% وزنی-وزنی) با استفاده از روش قالب گیری به منظور بهبود ویژگی های فیزیکی، مکانیکی و فعالیت ضدمیکروبی به ماتریس pla اضافه شد. نتایج میکروسکوپ نیروی اتمی نشان داد که ساختار سطحی pla با افزودن روغن پونه از لحاظ پارامترهای زبری (ra، rq) به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. هم چنین افزودن روغن پونه باعث بهبود آب گریزی سطحی و مقاومت گرمایی فیلم ها شد. با افزودن روغن تا سطح 1% (وزنی-وزنی) نفوذپذیری در برابر بخار آب فیلم های تولیدی بهبود یافت. هم چنین با اضافه نمودن روغن پونه میزان مقاومت کششی (ts) و مدول الاستیسیته (em) فیلم ها کاهش یافت، درحالی که ازدیاد طول تا نقطه پارگی (eab)به طور معنی داری افزایش یافت (5/0p<). افزودن روغن پونه به ماتریس pla، سبب تغییر شاخص های رنگ کلی، سفیدی و شدت رنگ گردید. تعیین ترکیبات شیمیایی روغن پونه با استفاده از دستگاهgc-ms نشان داد کارواکرول، تیمول و هیدروکربن های مونوترپن p-cymene و -terpineneترکیبات اصلی تشکیل دهنده این روغن بودند؛ کارواکرول با 85/81% بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد. سپس حداقل غلظت بازدارندگی (mic) و کشندگی (mbc) روغن پونه علیه برخی از مهم ترین باکتری های آلوده کننده موادغذایی شاملlisteria monocytogenes ، escherichia coli، staphylococcus aureus و salmonella enteritidis مورد بررسی قرار گرفت. روغن پونه کوهی فعالیت ضد باکتریایی مشهودی را در برابر باکتری های مورد آزمایش نشان داد؛ mic و mbc روغن پونه در مقابل این باکتری ها به ترتیب در محدوده 0/125 تا 0/5 (µl/ml) و 0/3 تا 1/25 (µl/ml) محاسبه شد. حساس ترین عامل بیماری زا در برابر روغن پونه کوهی s.aureus و مقاوم ترین آن e.coliتشخیص داده شد. در ادامه فعالیت ضد میکروبی فیلم های pla حاوی غلظت های مختلف روغن پونه کوهی، به دو روش تماس مستقیم و فاز بخار مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان دهنده خواص بازدارندگی بهتر روغن پونه کوهی در روش تماس مستقیم نسبت به فاز بخار بود؛ به طوری که بالاترین میزان فعالیت ضدمیکروبی در برابر باکتری های گرم مثبت و گرم منفی در غلظت %5/1 روغن مشاهده شد. در ادامه فیلم pla حاوی %5/1 روغن پونه به منظور کنترل رشد باکتری های عامل فساد و تغییرات شیمیایی فیله ماهی قزل آلای رنگین کمان به کار برده شد. در پایان نتایج نشان داد که فیلم های pla حاوی روغن اساسی پونه کوهی می توانند موجب کاهش رشد باکتری های عامل فساد (بار باکتریایی کل، باکتری های سرماگرا، باکتری های lactic acid و enterobacteriaceae)، کند نمودن فساد شیمیایی (ph و tvb-n) و کاهش از دست رفتن وزن فیله ماهی قزل آلای رنگین کمان طی 16 روز نگهداری در دمای یخچال (c 4) شوند.
صفورا طاطاری عبدالمحمد عابدیان کناری
در تحقیق حاضر ماندگاری خمیر جلبکی کلرلا ولگاریس (chlorella vulgaris) با و بدون افزودن میزان w/w1/0% ویتامین e و اسیدسیتریک (به مقداری کهph را تا حدود ۵/۴-۴ کاهش دهد) و ترکیب آنها به مدت 8 هفته در یخچال (دمای c °4) مورد بررسی قرارگرفت. کشت جلبک کلرلا در شرایط استاندارد (محیط کشت زایندر (z-8±n) میزان نور 350 ± 3500 لوکس، دما c°۱ ±۲۵ و ۵/۷-۲/۷ =ph و در آب شیرین همراه با هوادهی) انجام شد. برداشت جلبک در فاز لگاریتمی انجام گرفت و با استفاده از سانتریفیوژ (rpm 12000) خمیر جلبکی تولید گردید. مقدار تراکم خمیر جلبکی حدود 109 × 2/2 سلول در میلی¬لیتر به دست آمد. نتایج نشان داد درصد زنده¬مانی در ابتدای دوره در تمام تیمارها 100% و در انتهای دوره نگهداری تیمارهای ویتامین e و ¬اسیدسیتریک به ترتیب (2/74±28/71 %) و (1/07±27/48 %) با اختلاف معنی¬داری بالاتر از تیمار شاهد و ترکیبی بودند. بارباکتریایی در تیمارهای اسیدسیتریک و ترکیبی با اختلاف معنی¬داری کمتر از دو تیمار دیگر بود (05/0›p). نتایج آنالیز تقریبی نشان داد کمترین میزان رطوبت مربوط به تیمار اسیدسیتریک (0/42±83/08 %) بود، میزان پروتئین در تیمارهای اسیدسیتریک و ترکیبی با اختلاف معنی¬داری بیشتر از دو تیمار دیگر بود. تیمار ویتامین e دارای بیشترین میزان چربی در انتهای دوره نگهداری بود. بیشترین میزان خاکستر مربوط به تیمار شاهد بود. میزان ph در تیمارهای اسیدسیتریک و ترکیبی به طور معنی¬داری کمتر از دو تیمار دیگر بود. مقدار بازهای نیتروژنی فرار و اسیدهای چرب آزاد در تیمارهای اسیدسیتریک و ترکیبی دارای میزان کمتری نسبت به تیمار شاهد و ویتامین e بود. مقدار تیوباربیتوریک اسید در تیمار ویتامین e و ترکیبی کمتر از دو تیمار دیگر بود. نتایج آنالیز پروفایل اسیدچرب روند کاهشی در میزان اسیدهای چرب اشباع، تک غیر اشباع و چندغیر اشباع نشان داد بطوریکه که میزان کاهش در اسیدهای چرب اشباع در تیمار شاهد بیشتر از سایر تیمارها بود. بیشترین میزان در اسیدهای چرب تک غیراشباع در انتهای دوره نگهداری در تیمار ویتامین e مشاهده شد. میزان اسیدهای چرب چندغیراشباع در انتهای دوره در تیمار ترکیبی کمتر از تیمار شاهد و ویتامین e بود اما در عین حال اختلاف معنی-داری با تیمار اسیدسیتریک نداشت شایان ذکر است که میزان اسیدهای چرب چندغیراشباع در تیمارهای ترکیبی و ¬اسیدسیتریک در هفته چهارم بالاتر از تیمارهای شاهد و ویتامین e بود. با توجه به نتایج حاصل در این تحقیق ویتامین e و اسیدسیتریک توانست موجب حفظ کیفیت خمیر جلبکی تا 5-4 هفته گردد اما با گذشت زمان و افزایش فساد در خمیر جلبکی از میزان خاصیت ویتامین e و اسیدسیتریک کاسته شد.
مسعود رضائی معصومه باقری حسن کیاده
هدف اصلی این پایان نامه بررسی شکار در دوره هخامنشی می باشد. در کاخ های هخامنشی صحنه شکار دیده نمی شوداما بازنمایی صحنه شکار بر روی دیگر آثار هنری از شمار بیرون است؛ همچنین از طریق متون مورخان باستان از اهمیت و برخی از جزئیات شکار در دوره هخامنشی آگاهیم و این ها مهمترین منابع پژوهشی ما در این پایان نامه می-باشند. در این پژوهش به مسائل مرتبط با شکار در دوره هخامنشی از جمله: بررسی نقوش و صحنه-های شکار، نگاره های نبرد در هنر هخامنشی، پیشینه شکار در ایران و ارتباط آن با دوره هخامنشی و تأثیرگذاری آن بر دوره های بعد، جایگاه شکار در نزد هخامنشیان و ایدئولوژی شاه بزرگ هخامنشی در ارتباط با آن، شناساندن نحوه شکار، آشنایی با ابزار شکار، معرفی ملازمان شاه در شکار، شناسایی حیواناتی که شکار می-شدند، شکارگاه ها و پردیس های شاهی و شیوه ساخت آنان و نقش و جایگاه شکار در زندگی مردم عادی، پرداخته شده است.
ستاره مهاجر مسعود رضائی
این تحقیق با هدف تهیه فیلم پوششی مناسب جهت کاربرد در بسته بندی مواد غذایی بر پایه پلیمر های زیست تخریب پذیر ژلاتین ماهی، آگار و پلی لاکتیک اسید صورت گرفت. به این منظور در مرحله اول تحقیق، فیلم های مرکب ژلاتین- آگار با نسبت های مختلف پلیمرها (100ag: ge0 ،ag 50 : ge 50،ag40: ge60 ، ag20 :ge 80 ،ag0:ge100) تهیه شدند و تیمار بهینه پس از ارزیابی ویژگی های فیلم تعیین شد. در مرحله دوم تهیه فیلم دولایه تیمار بهینه با فیلم پلی لاکتیک اسید صورت گرفت. در مرحله اول تحقیق، تهیه فیلم مرکب ژلاتین- آگار با هدف بهبود خواص فیزیکی، مکانیکی، حرارتی و ساختاری فیلم های ژلاتین و آگار با نسبت های ذکر شده مورد بررسی قرار گرفت و فیلم مرکب حاوی 50? ژلاتین و 50? آگار به عنوان تیمار بهینه انتخاب گردید. سپس، جهت بهبود خواص فیزیکی، مکانیکی، حرارتی و ساختاری در تیمار بهینه و فیلم پلی لاکتیک اسید، فیلم دولایه آن ها با نسبت های برابر تهیه شد و ویژگی های فیلم مورد مطالعه قرار گرفت. فیلم پلی لاکتیک اسید بیشترین مقاومت مکانیکی و حرارتی و همچنین خواص مقاومت را در برابر آب نشان داد، به طوری که حضور آن در فیلم دولایه سبب بهبود خواص ذکر شده در فیلم مرکب (ag50:ge50) گردید. از طرفی شکنندگی و سختی فیلم پلی لاکتیک اسید به وسیله فیلم (ag50:ge50) بهبود یافت. به عنوان یک نتیجه کلی؛ به نظر می رسد فیلم های دولایه برای بسته بندی محصولات شیلاتی مناسب باشند.