نام پژوهشگر: نبی اله ابراهیمی
زینب زبیدی نبی اله ابراهیمی
هدف این پژوهش، بررسی چگونگی تأثیر وقوع انقلاب¬¬ها در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا بر امنیت هستی¬شناختی رژیم اسرائیل در سطح منطقه¬ای است. به عبارت دیگر، امنیت هستی¬شناختی و هویتی اسرائیل پس از وقوع این انقلاب¬ها با چه چالش¬هایی مواجه شده است. استدلال پژوهش این-گونه مطرح می¬شود که روی کار آمدن دولت¬های مردم¬سالار در کشورهای انقلابی، اسرائیل را از منظر امنیت وجودی و هستی¬شناختی، با نوعی ناامنی، به دلیل شکل¬گیری یک هویت جدید در برابر هویت خود، مواجه کرده است. بر این مبنا و با توجه به این تحولات بررسی و تجزیه و تحلیل مجدد امنیت رژیم اسرائیل مسئله¬ای حائز اهمیت است. بنابراین، پژوهش حاضر سعی دارد، چالش¬¬های امنیتی- هویتی اسرائیل را بررسی نماید. در این راستا، ابتدا به کلیات پژوهش و پیشینه موضوع پرداخته می-شود؛ سپس، نظریه امنیت هستی¬شناختی به عنوان چهارچوب نظری بیان می¬شود؛ و در ادامه، تحولات انقلاب¬های عربی مورد تبیین قرار می¬گیرند؛ در پایان نیز به رصد احساس ناامنی هستی¬شناختی و واکنش اسرائیل به این احساس نا¬امنی خواهیم پرداخت.
نجمه صادق الزعیلی محمد حسین جمشیدی
هدف از این پژوهش، بررسی ادراک از تهدید و نزدیکی گروه های سیاسی شیعی و کردی به ایالات متحده آمریکا و تأثیر این احساس بر روابط آنها با امریکا است. در حقیقت، پاره ای عوامل داخلی و خارجی وجود دارد که سبب احساس نوعی تهدید در میان این دو گروه شد که تنها راه حل برطرف نمودن این احساس را اتحاد با قدرت بزرگ و یک نیروی خارجی می دیدند. استدلال پژوهش این گونه مطرح می شود که با توجه به واگرایی داخلی قومی و مذهبی در عراق که حاصل شرایط تهدید آمیز منطقه ای و بین المللی و نیز اوضاع داخلی این کشور است، نوعی ادراک از تهدید یا احساس تهدید و ناامنی برای دو گروه عمده مردم عراق یعنی شیعیان و کردها ایجاد شده است. این مساله با توجه به حضور ایالات متحده امریکا در عراق و عدم اطمینان این گروه ها و بالتبع دولت جدید عراق، به قدرت های منطقه ای، به دلیل تفاوت ایدئولوژی و منفعت طلبی آن ها همانند ترکیه و عربستان، باعث نزدیکی آن ها به ایالات متحده امریکا و همپیمانی با آن شده است. بر این مبنا، بررسی و تجزیه و تحلیل این عوامل ادراک از تهدید و چرایی اتحاد با ایالات متحده، مسئله ای حائز اهمیت است. در این راستا، ابتدا به کلیات پژوهش و پیشینه موضوع پرداخته می شود؛ سپس، ادراک از تهدید، به عنوان چهارچوب مفهومی بیان می شود؛ و در ادامه، وضعیت گروه های مهم سیاسی عراق تا قبل از سال 2003، مورد تبیین قرار می گیرند؛ در پایان نیز به نقش ایالات متحده آمریکا در رابطه با حمایت و جلب اعتماد شیعیان و کردها و عوامل ادراک از تهدید نیروهای شیعی و کردی عراق خواهیم پرداخت.
محمد شریفی کرجان نبی اله ابراهیمی
با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 میلادی، و اتخاذ گفتمان نوعثمانی¬گری در سیاست خارجی این کشور، روابط دو کشور ترکیه و اسرائیل پس از سال¬ها دچار دگرگونی شد و ترکیه افزون بر گذار از وضعیت اتحاد با اسرائیل، به یکی از منتقدان عملکرد این رژیم تبدیل شد. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی تاثیر گفتمان نوعثمانی¬گری بر روابط ترکیه و اسرائیل می¬باشد. در این راستا، این سوال مطرح می¬شود که چگونه گفتمان نوعثمانی¬گری بر مناسبات سیاسی ترکیه و اسرائیل پس از 2003 میلادی تاثیر گذاشته است؟ چنین به نظر می¬رسد گفتمان نوعثمانی¬گری در ترکیه به عنوان یک منبع هویتی جدید، باعث کاهش مناسبات سیاسی ترکیه و اسرائیل شده است. در این پژوهش سعی می¬شود با جمع آوری اطلاعات و داده¬ها به روش کتابخانه¬ای و اینترنتی به گردآوری داده¬ها پرداخته شود و روش تحقیق در این پژوهش با رویکرد تحلیلی-توصیفی می¬باشد.
ئاودیر مصطفی نبی اله ابراهیمی
هدف ما در این پژوهش، بررسی روند شکل گیری خودمختاری کردستان عراق و تاثیر قواعد و هنجارهای بین-المللی در شکل گیری خودمختاری کردهای عراق ¬است. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جهان گامی جدی را در زمینه نقش قواعد و هنجارهای بین¬المللی برداشت، نظم نوین جهانی در ابتدای دهه نود میلادی، قاموس اقدامات بشردوستانه و دنیایی هنجاری به نظر می¬رسد، و قسمتی از این اقدامات، آگاهی¬های جامعه بین¬المللی و نقش نهادهای بشردوستانه و قواعد وهنجارهای بین¬المللی، نصیب کردها در عراق شد. کردهای عراق بعد از جنگ جهانی اول و کنار گذاشتن معاهده سوَر، برای به دست آوردن حقوق از دست رفته¬شان وارد کشمکش¬ و تضاد با حکومت مرکزی شده ¬بودند، در این مدت به شدت دچار سرکوب و تبعیض شده ¬بودند، و سازش¬ها و مذاکرات میان دو طرف «کردها و حکومت مرکزی»، به نتیجه نمی رسید. جنایت¬هایی که رژیم عراق علیه کردها در عراق انجام داد، افکار عمومی را به صدا در آورد، و جهان نمی¬توانست به طور قطعی این فاجعه بشری را نادیده بگیرد، به همین خاطر، نجات دادن کُردها در این موقع، یک امر بین¬المللی بود و می¬بایست جامعه بین¬الملل اقدامات لازم و مداخله بشردوستانه را در این مورد بردارد، جنگ دوم خلیج فارس در ابتدای نود میلادی کانون تحولات وضعیت سیاسی برای کردها محسوب می¬¬شود. بعد از هفت دهه جهان زیر چتر قواعد و هنجارهای بین¬المللی آغوش را برای کردها در عراق گشاد. زیر چتر قواعد و هنجارهای بین¬المللی و همکاری بشردوستانه بین¬المللی حکومت خود گردانه کردها در شمال این کشور تشکیل شد، کردها در طول بیشتر از یک دهه به عنون یک واقع دیفاکتو در داخل عراق حکمران خود بودن، فرهنگ و ساختاری سیاسی کردها در این مدت به خوبی احیاء پیدا کرد. سوالی که در این پژوهش به دنبال پاسخ آن هستیم این است، قواعد وهنجارهای بین المللی چگونه باعث تقویت مسئله خودمختاری کردها در عراق شده ¬است.
مصطفی نجفی احمد سلطانی نژاد
این پژوهش به بررسی ملاحظات بازیگران بین المللی در بحران سوریه می پردازد و اهمیت متغیر ملاحظات و نقش قدرت های منطقه ای(جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی، ترکیه) و قدرت های فرامنطقه ای (ایالات متحده و روسیه) در تداوم این بحران را مورد بررسی قرار می دهد. استدلال اصلی پژوهش این است که قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای عامل اصلی تداوم بحران سوریه بوده اند. در واقع باید گفت، اگرچه شروع بحران سوریه ریشه های داخلی داشته است، اما استمرار آن را باید در نقش آفرینی بازیگران خارجی در فرایند این بحران جستجو کرد. در اثبات این فرضیه نیز چهار گزاره، شامل یک گزاره اصلی و سه گزاره فرعی مطرح شد. گزاره اصلی تداوم بحران را باید در «توازن قدرت» میان بازیگران منطقه ای و بین المللی مخالف نظام سوریه و حامیان نظام سوریه جستجو کرد. به این معنا که توازن قدرت میان قدرت های منطقه ای و قدرت های بزرگ بین المللی و عدم توانایی در چیره شدن یکی از صف بندی ها بر دیگری، گزاره اصلی و عامل بنیادین استمرار بحران سوریه است. سه گزاره فرعی تداوم بحران نیز عبارت اند از: ۱- تنوع و تعدد واحدهای نافذ خارجی درگیر در بحران موجب اضافه شدن اختلافات بیشتر و پیچیدگی راه حل های خاتمه بحران شده است، ۲- تلاقی و گره خوردن منافع و ملاحظات عوامل داخلی درگیر در بحران با عوامل منطقه ای و فرامنطقه ای، بر پیچیدگی های بحران افزوده است، ۳- سومین گزاره فرعی تداوم بحران را باید در تلاش قدرت های منطقه ای و بین المللی برای مدیریت بحران در راستای منافع خود و عدم تعهد به الگوها و فرایندهای حل بحران جستجو کرد.
سید محمد رضا صیفی نبی اله ابراهیمی
چکیده: هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر هویت دینی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر گفتمان امام خمینی(ره) است. پرسش اصلی این پژوهش این گونه مطرح میشود که چگونه هویت دینی و اصول فقهی بر درک و برداشت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر گذاشته است؟استدلال این نوشتار اینگونه است که به طور اساسی دین ، اخلاق و فقه سیاسی به معنی اخص آن در گفتمان امنیت ملی امام خمینی(ره) جایگاه محوری داشته و این منبع مهم راهبردی تا حد زیادی در ایجاد دولت "پساهابزی"در ایران نقش اساسی بازی کرده است. به عبارتی ، امنیت در نهاد دولت مدرن در ایران، افقی است نه عمودی و امنیت و درک و فهم آن در ساختار امنیتی جمهوری اسلامی ایران مطابق هویت دینی شکل گرفته است زیرا پیروزی انقلاب اسلامی ایران با رویکرد دینی و بر اساس احکام دین مبین اسلام و اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) که در آن دین را از سیاست جدا نمی داند صورت گرفته است از این رو هویت دینی میتواند به عنوان یکی از مولفه های موثر در فهم امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه و بررسی قرار گیرد. کلیدواژه ها: امام خمینی(ره). امنیت. جمهوری اسلامی ایران. دین. هویت