نام پژوهشگر: هوشنگ خوش شیما
مهدیس کمالی هوشنگ خوش شیما
تکنیک ها برای تدریس گفتار باید در جهت کمک کردن به زبان آموزان برای تولید زبانی هم روان و درست از لحاظ ساختاری باشد. رویکرد سنتی و ارتباطی که دو دیدگاه متقارن هستند، به ترتیب تاکید افراطی یا بر روی فورم یا بر روی معنا دارند و در نتیجه با غفلت از بعد دیگر منجر به توسعه ی زبانی نامتعادل می گردنند. از این رو، رویکرد فورم محور که به عنوان یک روش جدید توسط لانگ (long, 1991) مطرح و به ffi شناخته شده است، به عرصه وجود آمد به این امید که با ترکیب کردن فعالیت های معنا محور و فورم محور، کاستی های این دو رویکرد را برای دست یافتن به اهداف دوگانه ی روانی گفتار و درستی گفتار جبران کند. به این منظور، پنجاه و هشت دانشجو از طریق برگزاری پیش آزمون مهارت زبانی تافل (toefl) و آزمون گفتار اف سی ای (fce) انتخاب و به دو گروه سطح متوسط تقیسم شدند. نتایج بدست آمده از نمرات زبان آموزان در پیش آزمون نشان داد دو گروه از ابتدای تحقیق همگن بودند. گروه آزمایشی به مدت دوازده جلسه در معرض آموزش فورم محور صریح استقرایی بر حسب تعامل نقش-بازی قرار گرفت و گروه کنترل از محیطی که در آن تمرکز بر فهم و معنا بوده و به ندرت به نکات گرامری و اشتباهات در تولید توجه می شده، بهره مند شدند. در پایان تحقیق، هر دو گروه در همان آزمون گفتار به عنوان پس آزمون شرکت کردند. تحلیل های بدست آمده از روش های آماری آزمون t مستقل و زوج از نمرات زبان آموزان، نشان داد هر دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری در درستی گفتار در پس آزمون داشتند چون میانگین درستی گفتار گروه آزمایشی از 12.96 به 14.12 و میانگین گروه کنترل از 13.31 به 13.58 افزایش یافت. همچنین سطح معنا داری .004 برای گروه آزمایشی و سطح معنا داری .03 برای گروه کنترل ثابت کرد که گروه آزمایشی عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت. در حقیقت، این حاکی از تاثیر مثیت و بیشتر مطالب و روش استفاده شده برای بهبود بخشیدن به مهارت گفتاری زبان آموزان در گروه آزمایشی می باشد. اگرچه هیج یک از گروه ها تفاوت معناداری در زمینه ی روانی گفتار در پس آزمون نداشتند. کلمات کلیدی: گفتار، روانی گفتار، درستی گفتار، آموزش فورم محور اتفاقی و برنامه ریزی شده، آموزش فورم محور ضمنی، بازخورد اصلاحی.