نام پژوهشگر: محمد رضا نخعی
لیلا ایمانی بهنام داودی
سوپرآلیاژ پایه نیکل به علت پایداری و استحکام در دماهای بالا و همچنین مقاومت زیاد در برابر تغییر شکل، خزش، خوردگی و اکسیداسیون، کاربرد گسترده در صنایع هوایی، نیروگاهی و نظامی و پره کمپرسور توربین گازی دارد که در سال های اخیر مورد توجه مهندسین و صنعتگران قرار گرفته است. سوپر آلیاژ اینکونل 738 یکی از پرکاربردترین سوپرآلیاژهای پایه نیکل در ساخت قطعات توربین های گازی می باشد که ماشنیکاری این سوپرآلیاژ به دلیل نرخ بالای کار سختی، با مشکلاتی همراه است. برای آنکه یک فرآیند فرزکاری از نظر اقتصادی بهینه باشد، باید کیفیت سطح قطعه کار مطلوب و عمر ابزار بیشینه نیروی ماشینکاری حداقل باشد. با توجه به تاثیرگذار بودن پارامترهای فراوان، اصولا وقاعدتا این کار نیازمند ضابطه ی برای بهینه سازی مشخصات خروجی با توجه به پارامترهای ورودی ماشینکاری است. انتخاب پارامترهای ماشینکاری با سعی و خطا ، وقت و هزینه زیادی را می طلبد و ممکن است سطح حاصل از ماشینکاری نیز کیفیت مطلوب را نداشته باشد. در این پژوهش اثر تغییر در پارامترهای ماشینکاری مانند سرعت برشی، نرخ پیشروی، عمق برش محوری، حضور و عدم حضور سیال خنک کننده بر روی اینکونل 738 مورد بررسی قرار گرفته و پس از انجام آزمایشات، نیروی ماشینکاری و زبری سطح به عنوان دو خروجی بسیار مهم فرایند مورد تحلیل قرار گرفته است. امروزه استفاده از هوش مصنوعی برای بهینه سازی و پیش بینی فرایندهای مختلف کاربرد فراوانی پیدا کرده است و نتایج بسیار خوبی را در مقایسه با روش های دیگر از خود نشان داده است. به همین دلیل در این پژوهش با استفاده از الگوریتم ژنتیک پارامترهای بهینه ماشینکاری برای دو متغییر خروجی مشخص گردیده است بطوریکه استفاده از الگوریتم ژنتیک برای بهینه سازی نیرو، کاهش مقدار آن را به میزان 7/6درصد نشان می دهد مقدار بهینه نیروی کلی که توسط برنامه بهینه سازی الگوریتم متلب معرفی شد 3/434 نیوتن می باشد. در صورتی که حداقل نیرو در داده های آزمایش با همان سطوح آزمایش 441است. برای بررسی نهایی پس از انجام تست حاصل از الگوریتم ژنتیک نتیجه نیروی کل این مقدار حاکی از کاهش7/6درصدی در نیروی کل ماشینکاری بوده است . همچنین در پایان مدلسازی نیرو و زبری سطح با شبکه عصبی انجام گرفته و نتایج آن با رگرسیون مقایسه گردیده است. نتایج نشان می دهند که شبکه عصبی دارای نتایج بهتری نسبت به رگرسیون است.
محمد رضا نخعی نورمحمد یعقوبی
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر ارتقای سلامت اداری (مطالعه موردی: کارکنان دادگستری شهرستان زاهدان) صورت گرفت. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان دادگستری شهر زاهدان می¬باشد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول مورگان تعداد کل جامعه 190 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. روش گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه انجام شده است. جهت جمع آوری اطلاعات مربوط به متغیر های تحقیق از پرسشنامه سنجش عوامل موثر بر ارتقای سلامت اداری نیک پور(1391) 57 سوالی 5 گزینه¬ای طیف لیکرت با اندکی تلخیص استفاده شد. این پرسشنامه 7 بعد مدیریت منابع انسانی، نظارت و بازرسی، ساختارسازمانی، فرهنگ سازمانی، مدیریت اثربخش، عوامل سیاسی و عوامل رهبری موثر در ارتقای سلامت اداری را می¬سنجد. روایی در این تحقیق از نوع محتوایی می باشد و میزان پایایی با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 87/0 برآورد گردید. برای تحلیل فرضیات تحقیق از آزمون خی دو و آزمون فریدمن استفاده گردید. لازم به ذکر است که تمامی محاسبات آماری با نرم افزار spss، نسخه 21 انجام پذیرفت. نتایج نشان داد عوامل توسعه منابع انسانی، عوامل نظارت و بازرسی، عوامل سیستم¬ها و روش¬ها (ساختارسازمانی)، فرهنگ سازمانی، عوامل سیاسی، مدیریت اثربخش و رهبری تا حد زیادی بر ارتقای سلامت اداری موثر می باشد. در اولویت بندی زیر مولفه های مقیاس عوامل توسعه منابع انسانی طراحی و استقرار نظام اثربخش انتصاب، ارتقا و تغییر مدیران بر مبنای شایستگی در رتبه اول می باشند، در اولویت بندی زیر مولفه¬های عوامل نظارت و بازرسی، بازنگری در وظایف دستگاه های نظارتی به منظور تقویت نقش نظارتی و رفع تداخل وظایف در رتبه اول می باشند. در اولویت بندی مولفه های ساختارسازمانی، ساده¬سازی روش¬ها و رویه های انجام کار و کاهش مراحل آن در رتبه اول می باشند. در اولویت بندی زیر مولفه های فرهنگ سازمانی، نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی برارزش های اسلامی و کرامت انسانی در رتبه اول می باشند. در اولویت بندی زیر مولفه های عوامل سیاسی، سیاستزدایی و پرهیز از رویکرد سیاسی در ادارات در رتبه اول می¬باشند. در اولویت بندی زیر مولفه های مدیریت اثربخش، توجه به امنیت شغلی کارکنان در رتبه اول می¬باشند. در اولویت بندی زیر مولفه های رهبری تشویق و ترغیب کارکنان به کوشش مشتاقانه جهت اهداف معین سازمان در رتبه اول می¬باشند و در اولویت¬بندی عوامل موثر بر ارتقای سلامت اداری، نظارت و بازرسی در رتبه اول، مدیریت اثربخش در رتبه دوم و فرهنگ سازمانی در رتبه سوم می¬باشند. کلمات کلیدی: ارتقای سلامت اداری- مدیریت منابع انسانی- نظارت و بازرسی- ساختارسازمانی- فرهنگ سازمانی- مدیریت اثربخش-عوامل سیاسی -عوامل رهبری
سحر امیری نژاد جلیل قنبرزاده
در ایجاد ظاهر طبیعی برای یک رستوریشن، ایجاد رنگ طبیعی نقش بسیار مهمی ایفا می کند. در مطالعه حاضر اثر تجربه و نوع راهنمای رنگ بر توانایی انتخاب رنگ بررسی شد.30 دانشجوی سال چهارم و 30 دندانپزشک عمومی و 30متخصص پروتز و ترمیمی در شرایط نوری کلینیک،6 نمونه رنگ از راهنمای رنگ noritake را با دو راهنمای رنگ vita classic و vita 3d master انتخاب رنگ کردند.اختلاف رنگ بین نمونه هدف و رنگ انتخابی با vita easyshade advance اندازه گیری شد و میانگین اختلاف رنگ در هر گروه و هر راهنمای رنگ بدست آمد.نتایج نشان داد که نوع راهنمای رنگ بر توانایی انتخاب رنگ در دانشجویان و متخصصین موثر است(p=0.001, p<0.001) و در هر دو گروه vita 3d master اختلاف رنگ را کاهش داده بود، تجربه در استفاده از راهنمای رنگ classic موثر (p=0.001)و با راهنمای رنگ 3d master غیر موثر بود(p=0.389).
پریسا کرمی محمد رضا نخعی
چکیده مقدمه: استفاده از زیرکونیوم به عنوان کور در ساخت روکش های دندانی با توجه به استحکام بالا، تطابق بافتی و در عین حال زیبایی آن موجب ارتقای پروتز های ثابت شده است. با این حال یکی از مشکلات اساسی در استفاده از روکش های بر پایه زیرکونیوم، تمایل کم زیرکونیا برای واکنش شیمیایی با پرسلن و سمان و در نتیجه باند ضعیف آن می باشد که موجب مشکلاتی از قبیل پریدگی و جداشدگی پرسلن می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی استحکام باند بین زیرکونیا با سمان رزینی و پرسلن پس از آماده سازی سطح زیرکونیا با روش های مختلف می باشد. مواد و روش کار: در مطالعه حاضر 70 بلوک زیرکونیا تهیه گردید. سپس بلوک ها به صورت تصادفی به 5 گروه تقسیم شدند: (1) بدون آماده سازی سطحی به عنوان کنترل، (2) سندبلاست باآلومینای µm110، (3) پوشش دهی با سل نانو سیلیکا به روش sol-gel، (4)پوشش دهی با سل نانوآلومینا- سیلیکا به روش sol-gel و (5) پوشش دهی با سل نانو فلورو هیدروکسی آپاتیت به روش sol-gel. در این مرحله به منظور تایید پیوند های شیمیایی پوشش های داده شده با روش sol-gel از تست ftir استفاده شد. همچنین سطح نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی sem و تست edx مورد بررسی قرار گرفت. سپس نمونه های هر گروه به دو قسمت شدند که یک گروه با سمان رزینی باند شده و نیمه دیگر نیز با پرسلن باند شدند. میزان استحکام باند میکروتنسایل نمونه های پرسلن و استحکام باند microshear نمونه های سمان رزین اندازه گیری شد. نتایج: حضور پیوند های شیمیایی مورد انتظار با بررسی ftir در گروه های نانوسیلیکا و نانوآلومینا-سیلیکا تایید شد. در بررسی sem پوشش یکنواختی در سطح نمونه های این دو گروه مشاهده شد در حالیکه پوشش گروه نانو فلورو هیدروکسی آپاتیت غیر یکنواخت بود. با استفاده از روش edx عناصر موجود در سطح هر نمونه مشخص شد. استحکام باند microshear نمونه های سندبلاست، نانوسیلیکا و نانوآلومینا-سیلیکا به صورت معناداری بیشتر از گروه کنترل و نانو فلورو هیدروکسی آپاتیت بود (p-value < 0.05). تفاوت معناداری میان استحکام باند microshear سه گروه سندبلاست، نانوسیلیکا و نانوآلومینا-سیلیکا وجود نداشت (p-value > 0.05). در بررسی استحکام باند میکروتنسایل، تمامی نمونه های گروه نانو فلورو هیدروکسی آپاتیت پیش از آزمایش دباند شدند. استحکام باند میکروتنسایل گروه سندبلاست به صورت معناداری کمتر از سه گروه دیگر بود (p-value < 0.05). بیشترین استحکام باند میکروتنسایل در دو گروه نانوسیلیکا و نانوآلومینا-سیلیکا مشاهده شد که تفاوت معناداری میان این دو گروه وجود نداشت (p-value > 0.05). نتیجه گیری: استفاده از پوشش نانوسیلیکا و نانوآلومینا-سیلیکا در روی زیرکونیا به روش sol-gel می تواند موجب افزایش استحکام باند سمان رزینی و نیز پرسلن به زیرکونیا گردد. در حالیکه استفاده از پوشش نانوفلوروهیدروکسی آپاتایت موجب کاهش استحکام باند می شود.