نام پژوهشگر: ابراهیم اناری بزچلوئی

فراهنجاری های زبانی در دیوان "همس الجفون" میخائیل نعیمه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  رحیم غریبی   ابوالفضل سجادی

چکیده بررسی ویژگی¬های زبانی شعر میخائیل نعیمه، موضوع این کار پژوهشی است که با توجه به مکتب صورتگرایی یا فرمالیسم صورت گرفته است. زبان، بارزترین و مشهودترین عامل شناخت شاعر است. بدین معنی که زبان و چگونگی استفاده¬ی شاعر از آن، مهم¬ترین ویژگی سبکی اوست. بیشترین پژوهش¬ها در سبک¬شناسی به بازشناساییِ سبک¬های ادبی، زبان شخصی و فردیتِ خلاقِ مؤلف اختصاص دارد. به همین دلیل، در مطالعات سبک¬شناسی کاربرد زبان در ادبیات بسیار مورد توجه قرار می¬گیرد. این پژوهش نخست با اشاره به اهمیت سبک در ادبیات و کارکردهای سبک¬شناسی در مطالعات ادبی، تمایز فرمالیستی میان زبان و ادبیات را مورد تردید قرار میدهد. و باور به امری مستقل و ذاتی به نام « زبان ادبی» را رد می¬کند و نشان می¬دهد که تفاوت کاربرد زبان در سخن ادبی و غیرادبی ناشی از نقشهایی است که زبان برعهده دارد؛ همین نقشها در سخن ادبی به برجستگی و شخصی¬سازی زبان و شکل¬گیری سبک شخصی می¬انجامد. از جمله شاعرانی که در ادب مهجر زبان شعری منحصر به فردی دارد؛ میخائیل نعیمه است. بیان ویژگی¬های زبانی، به خصوص فراهنجاری¬ها در حوزه زبانی و نقش برجسته آنها در شکل¬گیری عناصر شعر او از اهداف این پژوهش است. بسامد فراهنجاری¬ها در حوزه معنایی و ساختاری، از عوامل مؤثر در برجستگی زبان شعر نعیمه است. نعیمه سعی کرده شعر خود را با توجّه به دیدگاه-های نقدی¬اش بسراید؛ بنابراین در سطح صوتی و عروضی، خود را ملزم به رعایت اوزان و قوافی نمی¬کند و از روش معیار زبان فاصله می¬گیرد و ساختار شعر را فدای مضمون آن نمی¬کند؛ بنابراین تمرکز خود را بر معنا گذاشته و عناصر زبانی را برای انتقال بهتر معنا بکار می¬گیرد. از این جهت در این پژوهش سعی بر این بوده تا از زبانشناسی به عنوان دانش بررسی زبان بطور عام، و زبان شعر بطور خاص، برای انجام این مهم استفاده شود.این پژوهش بطور کلی تلاشی در جهت طبقه بندی زبانشناختی فراهنجاری¬های زبانی شعر میخائیل نعیمه در دیوان « همس الجفون»، است. واژگان کلیدی: میخائیل نعیمه ، سبک¬شناسی ، فراهنجاری معنایی ، فراهنجاری ساختاری ، فراهنجاری صوتی.

بررسی تصویرپردازی شعر بشاربن برد و ابوالعلاءالمعری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  زیبا شجیرات   ابراهیم اناری بزچلوئی

تصویر یکی از رایج¬ترین اصطلاحات نقد ادبی است که منتقدان بلاغت از دیر باز آن را مطرح نموده و در نقد جدید نیز به گونه¬ای گسترده¬تر بدان پرداخته شده است. در حقیقت، تصویر همان تبلور معانی و اندیشه¬های بلند یک هنرمند ادبی است که در چارچوبی منسجم و نظامند، طراحی گشته و نمود عینی از تجربه¬ی شعری وی را به نمایش می¬گذارد. با توجه به اینکه هر اندیشه¬ی ادبی و چگونگی باز پرداخت آن، از ضمیر ناخوداگاه هر فردی به گونه¬ای متفاوت بروز پیدا می¬کند، به همین میزان نظریه¬ها و رویکردهای نقدی گوناگونی در ارتباط با تحلیل تصاویر ادبی و کارکردهای حاصل از آن¬ها وجود دارد. این تصویر، دارای مولفه¬ها و اجزاء سازنده¬ای چون رنگ، زبان، اندیشه، عاطفه و خیال است، که در پیوند با یکدیگر، کلیتی از یک متن ادبی را با کارکردهای متفاوتی چون روانی، اجتماعی، و. . . بازتاب می¬دهند. از آن جا که شعر مجال ظهور اندیشه¬ی شاعر و عواطف شاعرانه¬ی اوست، انحصار در یک قالب خشک را نمی¬پذیرد، بنابراین خیال، هسته¬ی اصلی شعر و یک اثر ادبی قرار می¬گیرد تا شاعر را در بلند پروازی¬های شاعرانه خود آزاد قرار دهد و او نیز بر این اساس قاعده¬ی (انتقال معنا از طریق تأثیر بر مخاطب و تحریک عاطفه¬ی وی) را بسیار قوی¬تر به اجرا گذارد. در این میان، علم بلاغت و به ویژه عناصر بیانی آن،( تشبیه، استعاره، مجاز و . . .) جایگاه برجسته¬ای را در بازتاب پندارهای شاعرانه و همچنین دستاورد¬های نقد ادبی به خود اختصاص داده¬ است. بشار بن برد و ابوالعلاء المعری (دو شاعر نابینا¬یی عصر عباسی) در این بعد گوی سبقت را از شاعران بزرگ می ربایند و با استفاده از صورت های خیال کلیشه یی پیشنیان و دست¬کاری در آن¬ها و کارآمدکردن آن¬ها با زمینه¬ی عاطفی¬¬انسانی، قدرت و نبوغ و تفوق خود را در شاعری نشان می دهند. بشار و ابوالعلاء به دلیل شخصیت روان رنجور، دچار نوعی عقده¬ی حقارت شدند و در پی راهی برای سرپوش گذاشتن بر عیوب خود بودند. بنابراین شاعری را ملجئی برای پناه بردن از گزند عیب¬های جسمی خود برگزیدند، علم بیان و گونه¬های مجازی آن، یکی از مولفه¬های اصلی عنصر زبان هستند که نقشی بسزا در باز پرداخت تصاویر ادبی از ورای کارکرد ارجاعی زبان ایفا می¬کنند، این داده¬های تصویری بر اساس یک دسته بندی در سرودهای بشاربن برد و ابوالعلاء المعری به اجزائی چون : ادراک حسی، عنصر رنگ، موسیقی و خیال تقسیم بندی می¬شوند. رساله¬ی حاضر بر آن است تا بر اساس تصاویر بیانی ذکر شده به استخراج نمونه¬هایی از انواع تصویرپردازی¬های صورت گرفته در شعر بشار بن برد و ابوالعلاء المعری بپردازد و از این رهگذر به تعیین غایتی که در بافت شعری آن دو شاعر نابینا، نهفته شده است پی برد و با تحلیل مولفه¬های سازنده¬ی تصویر پردازی در پی شناخت بارزترین و چشمگیرترین عنصر سازنده در تصویر پردازی های شعری دو شاعر باشد.

سبک شناسی گفتمانی در خطبه های اخلاقی- معنوی مشهور نهج البلاغه امام علی (ع)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم انسانی 1393
  عباد محمدیان   ابراهیم اناری بزچلوئی

سبک¬شناسی گفتمانی، یکی از رویکردهای نوین زبان¬شناسی است که به مطالعۀ ساختارهای متون می-پردازد و برای آن¬که چگونگی تکوین معنا را توضیح دهد، ویژگی¬های زبانی، اجتماعی و فرهنگی متون را بررسی می¬کند. از مهم¬ترین اهداف این رویکرد، بررسی قراردادهای ناظر بر پیوند جمله¬ها به یکدیگر و پیوند آن¬ها به بافت است که چگونه ارتباط موفقی را بوجود آورده¬اند. از این¬رو، تحلیل¬گر گفتمان، برای بررسی پیوندهای میان بافت و زبان، لایۀ آوایی، لایۀ واژگانی، لایۀ نحوی، لایۀ کاربردشناختی و کنش¬های گفتاری متن را می¬کاود. از نمونه¬های والای ارتباط موفق، سخنان امام علی (ع) است که در کتاب ارزشمند نهج¬البلاغه گردآوری شده است. سخنان امیر مؤمنان (ع)، از بهترین اسلوب بیان بهره برده و دارای عالی¬ترین سطح بلاغت است که سبب ارتباط موفق ایشان، به بهترین وجه ممکن با مخاطبان شده است. بنابر مطالعات انجام شده، دلیل ارتباط موفق امام علی (ع) با مخاطبان، به کارگیری عناصر زبانی مختلف و هماهنگ با مقتضای حال است. این به اقتضای حال سخن گفتن را می¬توان در بخش آوایی: ناشی از تکرار برخی همخوان¬ها و واکه¬های تأثیرگذار در تداعی معانی و در بخش نحوی: استفاده از قواعد دستوری دقیق و هدفدار، آرایه¬های ادبی و جملات کوتاه و بلند و در بخش کنش گفتاری: استفاده از افعالی که بیانگر نگرش امام (ع) هستند، معرفی کرد. بنابراین، در این اثر پژوهشی، مؤلفۀ سبک¬شناسی، در خطبه¬های مشهور جهاد، غراء و اشباح مورد تحلیل معناشناسانه از سه سطح: آوایی، نحوی و کنش گفتاری، در فرازهای انتخاب شده از خطبه¬ها، قرار گرفته¬ است. این پژوهش، بر آن است تا در بخش آوایی: تکرار آواها و همخوان¬ها و در بخش نحوی: تأثیر قواعد دستوری، آرایه¬های ادبی و کوتاهی بلندی جمله¬ها و در بخش کنش¬های گفتاری: تأثیر افعال گفتاری را که در تداعی معانی مورد نظر امام (ع) نقش بسزایی داشته¬اند، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. با این شیوۀ بررسی، علاوه بر مشاهدۀ هماهنگی سه لایۀ مختلف زبان¬شناسی، پیوستار معنایی این سه لایه و رابطۀ مستقیم این سه را با بافت اجتماعی، به وضوح می¬توان مشاهده نمود و فصاحت و بلاغت نهج¬البلاغه را که زبانزد عام و خاص است، به صورت بهتری درک کرد.