نام پژوهشگر: طهماسب علیپوریان
شیدا دیناری محمد ابوالفتحی
در تاریخ معاصر ایران مشروطه خواهی نقطه عطفی درشکل بندی نظام سیاسی ایران به شمارمی آید که این پدیده متأثر از نابه سامانی های داخلی ونیز هجوم کشورهای غربی است. تحولات داخلی ایران تحت تأثیر رقابت کشورهای بیگانه بوده است ولذا آرا وافکار آنان درشکل بندی جریان های سیاسی کشور مؤثر بوده است. اگر کشورهای مداخله گر را به دودسته سوسیالیسم ولیبرالیسم تقسیم کنیم درآن صورت باتوجه به فضا وزمینه های اعتقادی داخلی که اساسأ متأثر از اسلام بود می توان ایران راعرصه ی کشمکش فکری وعملی سه جریان مهم بدانیم: 1- جریان مذهبی. 2- جریان لیبرالیستی. 3- جریان مارکیستی. در دهه 1320 که باسقوط رضا شاه واشغال کشور از سوی بیگانگان مصادف بود، احساسات میهن دوستانه اوج گرفت. تحت تأثیر این شرایط، افرادی که در دوره پهلوی اول منصب اداری وسیاسی داشتند درسال 1328 جبهه ملی راتشکیل دادند ودر واقع نوعی از ملی گرایی که بر گرفته از مکاتب اروپایی مثل لیبرالیسم بود، درایران اوج یافت. این نوع ملی گرایی توسط دکتر مصدق درسال 1332 قدرت به دست گرفت ودر واقع ما شاهد هژمونیک شدن ایده های لیبرالیستی درچهره دکتر مصدق بودیم دراین مقطع ازتاریخ ایران که باملی شدن صنعت نفت وتشکیل دولت ملی همراه گردید، ملی گرایی حاکم شدکه متأثر از لیبرالیسم و آموزه هایی مثل حق ملت در تعیین سرنوشت خودش، ایده برابری آزادی های سیاسی – اجتماعی، حکومت مشروطه ومحدود کردن قدرت دولت. دراین دوران فعالیت جبهه های اول که تحت رهبری دکتر مصدق بود عملکردی مثبت درجهت ملی کردن صنعت نفت داشت مصدق اهداف نهضت خود را در دو مورد اعلام کرد: یکی از بین بردن استبداد داخلی واستقرار حکومت دموکراسی، دیگری از بین بردن استعمار خارجی وایجاد کشوری مستقل، مصدق وهمکاران وی در جبهه ملی اول عملکردی موفقیت آمیزی داشتند اما در دور دوم نخست وزیری مصدق نقاط ضعف جریان ملی گرایی بروز یافت ودر نهایت باعث ضعف وناکامی این جریان سیاسی شد. فصل متمایزی که درتاریخ سیاسی ایران با حکومت ملی مصدق آغاز شده بود با کودتای 28مرداد 1332 به پایان رسید ودولتی نظامی روی کار آمد وشاه با قدرت هرچه بیشتر پایه های رژیم استبدادی خود را مستحکم کرد دراین سالها نهضت مقاومت ملی تشکیل شداما فعالیت آنها در حد انتشار چند اعلامیه بود اما در سال 1339 زمانی که تحت تأثیر فشارهای آمریکا فضای باز سیاسی حاکم شد جبهه ملی دوم شکل گرفت که فعالیت های این گروه هم محور دو فعالیت بود ودر نهایت منحل شد در پی آن جبهه ملی سوم وچهارم هم تشکیل اما هیچکدام نتوانستند قدرت هژمونیک شوند وبا شکست مواجه شدند.
طالب جلیلیان محمد ابوالفتحی
ظهور جنبش دانشجویی در ایران و ارتباط آن با قدرت سیاسی، در مقاطع مختلف، فراز و فرودهای پشت سر گذاشته است. رساله حاضر این فراز و فرودها را در ارتباط با قدرت، مورد بررسی قرار داده و مشخص می¬سازد که نوع ارتباط با قدرت تأثیرات عمیقی در خصلت، هدف و کارکرد جنبش دانشجویی داشته است. ارتباط با قدرت سیاسی یا از نوع انقلابی و رادیکال بوده یا از نوع محافظه کار یا اصلاحی با کالبد شکافی ریشه¬های جنبش دانشجویی، مشخص می¬شود که جنبش دانشجویی در هر مقطع ساختارهای متفاوتی داشته و این ساختارهای متفاوت جنبش دانشجویی را یا در قالب جنبش¬های متعارف و کلاسیک قرار می¬دهد یا در قالب جنبش¬های نوین اجتماعی. با توجه به ساختارهای متفاوت مشخص می¬شود که جنبش دانشجویی را با یک نظریه فراگیر و جامع نمی¬توان تبیین کرد بلکه ترکیبی از نظریات متعارف و متأخر لازم است. این رساله با بررسی زمینه¬های اجتماعی و شواهد تاریخی بیان می¬دارد، دوری و نزدیکی جنبش دانشجویی به قدرت سیاسی تأثیر مستقیمی بر کارکرد آن دارد و این دوری و نزدیکی رابطه مستقیمی با ساختار جنبش دانشجویی دارد. در همین رابطه سؤال زیر مطرح می¬شود، که نوع مواجهه با قدرت سیاسی چه تأثیری بر جنبش دانشجویی دارد. برای پاسخگویی به این سؤال فرضیه که مطرح می¬شود عبارت است از: به نظر می¬رسد فراز و فرود جنبش دانشجویی ایران در مقطع مزبور تحت تأثیر دوری و نزدیکی جنبش دانشجویی به ساخت قدرت سیاسی بوده است. برای اثبات این فرضیه و جواب دادن به سؤال اصلی، ما رویکردهای جنبش دانشجویی در مقطع مورد نظر (1332-1376)، قبل و بعد از انقلاب و در مقطع دوم خرداد 76، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با شواهد تاریخی و مقایسه این مقاطع مختلف باهم، اثبات نموده¬ایم که جنبش دانشجویی، هرگاه رویکرد انقلابی و اصلاحی داشته و از قدرت سیاسی فاصله گرفته، به میزان این فاصله توانسته است به آرمان و کارکردهای خود عمل کند، امّا هرگاه رویکرد محافظه کاری در پیش گرفته و به قدرت نزدیک شده یا به عبارتی با آن شریک شده است به این میزان از آرمان¬ها و کارکردهای خود فاصله گرفته است و دگرگونی در ساختارهای جنبش دانشجویی نیز تحت تأثیر این دوری و نزدیکی به قدرت سیاسی بوده است.