نام پژوهشگر: افروز رحیمی آریایی
افروز رحیمی آریایی احمد امین پور
مسجد به لحاظ جایگاه و اهمیتی که در نزد مردم مسلمان داشته، همواره جایگاه تجلی کامل ترین تجربه هنرمندان اعصار تاریخ اسلام بوده است. مساجد باشکوه و جاودانه با یک پشتوانه قلبی و عشق حقیقی پدید آمده اند. معماران سنتی با ایجاد فضایی برای عبادت، خلوت دل و تجمع، مکانی مناسب برای ارتباط بین عابد و معبود را فراهم ساخته اند؛ متاسفانه در سالیان اخیر با نگاه به اغلب آثار معاصر ناتوانی این طرح ها در پاسخگویی به نیازهای نیایشی و امروزی آشکار می گردد و شاهد ساخت مساجدی هستیم که معماران آن ها بدون شناخت کاملی از فرهنگ ایران به تقلید از سبک های معماری غرب، ضوابط آن ها را با معماری ایران در هم آمیخته و به خیال خود بنایی جدید و مدرن ایجاد کرده اند؛ لذا این افکار خطری است برای معماری ایران که مدام از خود زاده شده و پرورش یافته است؛ بنابراین چنین آثاری فاقد هویت قومی، ملی و مذهبی ما است. در این پژوهش ما در پی شناخت مشکلات مساجد معاصر و بررسی ویژگی ها و الگوهای زنده در مساجد شاخصِ صفویه و قاجار اصفهان هستیم. در این راستای شناخت نیازهای انسان معاصرو معیارهای زندگی بهینه از تمام جهات(وجوه مادی- جسمانی و وجوه روحانی- روانی) در برخورد با این آثار بررسی شده و در نهایت تعیین میزان قرابت آنچه هست با آنچه باید باشد تعیین گردیده است. یکی از دلایل پرداختن به این مبحث، وجود معماری نامطلوب مساجد معاصر است که با توجه به اهمیت جایگاه مسجد و کارکردهای متنوعی که درجامعه اسلامی دارد، و عدم شناخت سازندگان آن با ویژگی ها و الگوهای معماری اصیل ایرانی( و هم چنین عدم آشنایی درست از زندگی انسانی که قرار است این فضا پاسخ گوی نیازهای معنوی و مادی او باشد)، در خور توجه است؛ لذا این نقیصه نیاز به تدوین الگوهایی جامع و بی زمان را برای این عنصر مهم معماری، آشکار می سازد. با توجه به ثابت بودن محتوا و صورت عبادت در گذر زمان، فرم و اصول معماری پیشین که جوابگوی این اصل مهم بوده، می تواند با امکانات روز و نیازهای معاصر، تلفیق گردد و نتایج بدیع و در عین حال آشنایی را خلق کنند. تشخیص ساختار کلیِ وجوه اشتراک، راهی است که به مساجد امروز حیات بخشیده، و امکان تحلیل را فراهم می گرداند. با شناخت این جریان می توان تفاوت آنچه که به بنا حیات بخشیده و آنچه که آن را می میراند، دریافت، و در نهایت به این شناخت رسید که این شناخت فقط ما را به بخش فراموش شده خودمان بازگردانده است؛ الگوهای زند? مساجد، فاقد زمان و مکان اند، و همین امر عامل اصلی ایجاد حس حیات در آنان گشته است. تحلیل مساجد تاریخی و معاصر، همچنین مقایسه میزان پاسخگویی و مطابقت آنها به نیازها و فرهنگ جامعه، امری است که کمتر مورد تامل قرار گرفته. افزون بر این در هیچ یک از پژوهش های انجام شده در زمینه معماری اسلامی و مساجد ایران، ویژگی های فضاییِ مساجد صفویه و قاجار با معماری مساجد معاصر( با توجه به مطابقت آن ها با نیازها و فرهنگ جامعه)، همراستا و در کنار هم ارائه نشده است. پژوهش حاضر بر آن است تا از زبان غنی معماری تاریخی-بومی استفاده نموده و راهبردهایی برای معماری مساجد، همچنین متناسب با زندگی امروز، پیشنهاد نماید؛ در نهایت ویژگی هایی را که در بهبود وضعیت مساجد براساس نیازمندی ها می تواند موثر باشند، مطرح کند. البته شاید نتوان به یک مسجد به معنای ایده آل رسید اما می توان تا حدودی با شناخت، نیازها را برطرف و تداوم و پیوند با گذشته را برقرار نمود. روش تحقیقِ حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، اسنادی، پیمایشی تحلیلی و میدانی است. روش گردآوری داده ها، به کمک مطالعه منابع مکتوب و روش میدانی است. در این پژوهش سعی بر آن است تا با رویکردی تطبیقی- تحلیلی، دلایل جاودانگیِ مساجد تاریخی و ناکامی برخی از مساجد معاصر مورد بررسی قرار گیرند. در نهایت با استخراج داده ها و ارزیابی آن ها از، تجزیه– تحلیلی کیفی صورت پذیرد و راه کارهایی ارائه گردد. پژوهش حاضر، گامی است در جهت توجه به عملکردهای متناسب با نیاز های جامعه معاصر که بواسطه رعایت سنت های اسلامی همچنین معاصرسازی آنها با فرهنگ اسلامی و هویت معماری ایرانی ممکن گردیده است و قطعاً لازمه داشتن جامعه آرمانی نگرشی منتقدانه و ریزبینانه است. پس از بررسی تک تک نمونه ها، ویژگی های هر جزء از آن ها به تفصیل در فصل پنجم مورد بررسی و دسته بندی قرار گرفته است؛ در فصل هفتم ترکیبی از اصولی که از مساجد تاریخی به دست آمده، نیازهای معاصر و احکام مربوطه صورت گرفته است. لذا در بررسی های این نوشتار، مشخص گردید که، مساجد بسته به کارکرد مد نظر، وسعت و دامنه پوششان، دارای عملکردها، فضاها و ویژگی هایِ خاصی هستند؛ در نهایت در فصلِ آخر(نتیجه گیری) جهت ساخت انواع مساجد، شرایط عمومی و اختصاصی به همراه دیاگرام هایی پیشنهاد گردیده است.