نام پژوهشگر: مصطفی خوش خلق
مصطفی خوش خلق صالح پرگاری
در سال 219 هجری قمری با سقوط حکومت اویغور، قبایل قرلق با متحد کردن دیگر قبایل ترک، حکومت قراخانی را تشکیل دادند. قراخانیان که در مسیر قدرت گیری به سمت غرب حرکت می کردند، اکنون نیز که خود را در رأس قبایلی جنگ جو می دیدند، متوجه ایران شدند و در ماوراءالنهر و خراسان طمع کردند. آنان با منقرض نمودن سامانیان بر ماوراءالنهر دست یافتند؛ اما در برخورد با غزنویان ، سلجوقیان و خوارزمشاهیان موفقیتی نداشتند. با حملات ناکام قراخانیان به ایران، حکومت های مستقر در ایران، بهانه لازم برای دخالت در امور ماوراءالنهر و ترکستان را پیدا کردند و علاوه بر لشکر کشی مستقیم ، با شوراندن بخش های فرعی و پراکنده حکومت قراخانی علیه یکدیگر به اهداف توسعه طلبانه خود دست یافتند؛ اما باید گفت حضور قراخانیان در مرزهای شمالی، همواره عامل نگرانی ایران بود. قراخانیان با همزمان کردن حملات خود با اوضاع ناآرام داخلی ایران، برای تداوم قدرت حکومت های مستقر در ایران خطرناک می نمودند؛ به ویژه که قراخانیان با تحریک قبایل ترک و هدایت آنان به سمت ایران و در مواردی با حمایت از عاصیان و ناراضیان داخلی ایران، سبب ایجاد شورش و نا امنی و در نهایت توجه حکومت های ایرانی به سمت ماوراءالنهر و ترکستان گردیدند و آن ها را از توجه به شرق و غرب قلمرو خویش بازداشتند. به این ترتیب قراخانیان توانستند بقای خود را برای 400 سال تضمین کنند. فقط اختلاف های داخلی بود که قراخانیان را از پای انداخت، نه تهاجمات خارجی. قدرت قراخانیان از دو منبع قبیله و نسب و نژاد با تکیه بر نظریه الهی سلطنت شکل می گرفت. قراخانیان علیرغم بهره گیری از دیوان سالاران ایرانی، هرگز الگوی حکومت متمرکز ایرانی را نپذیرفتند و سنت های ترکی و قبیله ای خود را حفظ کردند. به ویژه که آن ها با پایگاه قدرتمند علما و نظامیان (ایلات متحد) روبرو بودند و قدرت آنان را تأیید می کردند و حکومت را به اقطاع آنان و شاهزادگان سلطنتی می سپردند که همین امر زمینه درگیری -های داخلی را فراهم می آورد. با وجود همه مقاومت ها، قراخانیان در مجاورت مرزهای اسلامی ، علاوه بر قبول دین اسلام، از فرهنگ اسلامی و ایرانی نیز تأثیر پذیرفتند. قراخانیان با قبول اسلام و گذر به زندگی شهری، نیاز های جدیدی را در خود احساس کردند و در صدد پاسخ به این نیاز ها برآمدند. آنان برای پاسخ گفتن به نیازهای خود ، اسلام را به عنوان ایدئولوژی پویایی در خدمت گرفتند و به گسترش آن در قالب دین حکومتی و پی گیری سیاست های غزا و جهاد و حمایت از جریان های تصوف اهتمام ورزیدند تا بیابان گردان ترک را با اسلام آشنا سازند؛ زیرا با گرویدن بیابان گردان به اسلام، خطر آنان دفع می شد و با استخدام آنان در قالب نیروهایی جدید، علیه قدرت های مخالف به کار گرفته می شدند. به این ترتیب با زوال سامانیان، سد دفاعی در برابر ترکان از بین رفت و با گسترش اسلام، آنان در قالب عقد اخوت اسلامی وارد سرزمین های اسلامی شدند. قراخانیان در پی همین سیاست های خود در راه گسترش اسلام و تحت تأثیر فرهنگ ایران و اسلام با حفظ سنت ها و مفاهیم اصیل ترکان، به حمایت از کتابت روی آوردند و ادبیات ترکی میانه را با هدف تبلیغ در بین بیابانگردان پایه ریزی کردند و ترکان را به زبان ساده خودشان مورد خطاب قرار دادند ؛ از این رو اولین آثار ترکی با رسم الخط عربی در زمان حکومت این سلاله شکل گرفت. در زمینه دیوان سالاری نیز آنان با تلفیق سنت های دشت و سنت های ایرانی – اسلامی سبکی میانه را ارائه دادند.