نام پژوهشگر: سحر علایی
سحر علایی مهرداد فتحی
سابقه و هدف: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر شش هفته تمرین ترکیبی (کششی- هوازی ) و مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول بر کیفیت زندگی و میزان خستگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر مشهد در سال 92 بود. مواد و روش ها: پس از انتخاب نمونه و جایگزینی تصادفی آن ها در گروه های کنترل، گروه تمرینات ترکیبی و گروه مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول، همه ی آزمودنی ها پرسشنامه های میزان خستگی و پرسشنامه کیفیت زندگی را در مرحله پیش آزمون تکمیل کردند. سپس، گروه کنترل به مدت شش هفته استراحت داشتند. گروه تمرینات ترکیبی به مدت شش هفته تمرینات ترکیبی (15 دقیقه تمرینات کششی و ایستا، 15 دقیقه فعالیت هوازی با 50 تا 60 درصد حداکثر ضربان قلب) انجام دادند و گروه مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول به مدت شش هفته از مکمل شاهدانه (تتراهیدروکانابینول) استفاده کردند. پس از اتمام دوره آزمایش، مجددا کلیه آزمودنی ها پرسشنامه خستگی و کیفیت زندگی را تکمیل کردند. نتایج با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از آزمون های اندازه های تکراری و آنالیز واریانس یک طرفه با تست تعقیبی بونفرونی جهت بررسی تاثیر متغیرهای مستقل بر متغیرهای وابسته بین گروه های تجربی و گروه کنترل استفاده شد. یافته¬ها: یافته های تحقیق نشان داد که شش هفته اجرای تمرینات ترکیبی و شش هفته مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول تاثیر معنی داری بر تغییرات درون گروهی شاخص های میزان خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس داشته است. همچنین، تغییرات شاخص کیفیت زندگی در گروه تمرین و گروه مصرف مکمل نسبت به گروه کنترل معنی دار بود. در حالی که، تغییرات بین گروهی شاخص میزان خستگی بین گروه های تمرین ترکیبی، مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول و کنترل معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که تمرین ترکیبی (کششی-هوازی) و مصرف تتراهیدروکانابینول برای زنان مبتلا به ام اس مفید بوده و سبب بهبود میزان خستگی و کیفیت زندگی آنان می شود.