نام پژوهشگر: سپاس ریوندی
سپاس ریوندی مسعود علیا
دگرگونی های عظیم هرمنوتیک غربی در دو سده ی اخیر، سنتی بسیار نیرومند و پیشتاز پدید آورده که آگاهی ما را از فهم و رویکرد ما را به این پدیده و تمامی متعلقاتش از جمله تفسیر و تأویل و ترجمه و علوم متکی بر آنها دگرگون کرده است. با توجه به پیوند وثیق میان مثنوی معنوی و قرآن، می توان فرض کرد که مثنوی در تمام تعریضات و توضیحات و ارجاعاتش به این کتاب و نیز در موارد بی شماری که قسمت هایی از قرآن را مجدداً روایت می کند، ناچار با مساله ی فهم و تفسیر درگیر است و ضوابطی در این کار دارد که با تمسک به صورتبندی مدون مبانی توصیفی و تجویزی هرمنوتیک می توان آنها را استخراج کرده و تا حد ممکن در چهارچوب های هرمنوتیک جدید ممفصل نمود، و به گونه ای مشخص و واضح ارائه کرد که به دلیل شکل روایی و منظومه وار اثر الزاماً در آن تصریح و تدوین نشده اند. این تحقیق با اتکا بر دو جنبه ی مثنوی، یعنی اولاً استخراج اشارات مستقیمی که در مثنوی به مساله ی زبان و فهم به طور کلی شده و ثانیاً با بررسی خود کنش تاویلی که در استنباط حقیقت کتاب و سنت از سوی مولانا صورت گرفته، می کوشد آن آن مبانی تجویزی و توصیفی را معرفی کند. غیر از اشاره ای به تاریخ تکوین هرمنوتیک غربی و به دست دادن طرحی از مختصات زمینه ی هرمنوتیک در سنت اسلامی به عنوان مقدمه، ماحصل در چهار بخش ارائه شده است. 1: اوصاف کلی فهمِ [ درست ]، 2: موانع دستیابی به آن و 3: تجویزهایی برای احتراز از سوء تفاهم. بخش چهارم نیز با بررسی رابطه ی هرمنوتیک با مسائل ادبی نظیر نقشمایه ها و روایت چشم انداز تحقیق دیگری را می گشاید. کلیدواژه ها: هرمنوتیک جدید، مثنوی معنوی، مبانی تجویزی و توصیفی هرمنوتیک، تأویل، تأویل قرآن