نام پژوهشگر: سپیده سفیداری
سپیده سفیداری اسماعیل ضرغامی
در ایران همانند سایر نقاط دنیا ، رشد و گسترش صنعت ساختمان و گاها ساخت و ساز بی رویه و نظارت نشده آن، در حالی رو به گسترش است که شناخت درستی از ابعاد و تبعات این امر وجود ندارد و مسائل متعددی را از جمله اتلاف زیاد منابع انرژی به همراه داشته است ؛ لذا نگرشی عمیق تر به مقوله معماری و گام برداشتن در جهت رفع این مشکلات در جامعه امروز بسیار ضروری می نماید. دغدغه اصلی رساله حاضر، با محوریت دستیابی به چارچوب های طراحی معماری بناهای مسکونی با مصرف بهینه انرژی در ایران و کلان شهر تهران با توجه به اقلیم آن، شکل گرفت.در این میان با توجه به گستردگی حیطه های مرتبط با موضوع به طور خاص چگونگی تاثیر گذاری جهت گیری بنا ، فرم ساختمان( تناسب پلان) و نسبت سطح بازشو به جداره بر مجموع انرژی سالانه بنا ارزیابی گردید. در راستای تحقق اهداف مورد نظر ، روشها و ابزارهای مختلف تحقیق ، همچون مطالعات کتابخانه ای ، شبیه سازی رایانه ایِ مصرف انرژی به کار گرفته شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استدلال منطقی صورت گرفت. بر مبنای تحلیل و تفسیر داده های پژوهش می توان این گونه اظهار داشت که بکارگیری صحیح چارچوبها و الگوهای پیشنهادی در گام های آغازین طراحی ، برخلاف ذهنیت رایج ، نه تنها معمار را با محدودیتی جدی مواجه نخواهد کرد ، بلکه می تواند با صرف هزینه ای ناچیز ، مصرف انرژی های تجدید ناپذیر را در یک بنا به میزان قابل ملاحظه ای کاهش دهد. برای مثال با تیپ بندی شهرک مورد مطالعه به سه تیپ پلان با تناسبات 1 به 1.5 – 1 به 2.5 و 1 به 3 و در نظر گرفتن جهات اصلی شمالی-جنوبی ، شرقی- غربی ، شمال غربی – جنوب شرقی و شمال شرقی – جنوب غربی و با تغییر نسبت سطح بازشو به جداره از 10 % تا 100% به این نتیجه رسیدیم که پلان بهینه از نظر مصرف انرژی سالانه (سرمایش، گرمایش و روشنایی) به پلانی با تناسبات 1 به 1.5 ، در جهت شرقی- غربی و درصد بازشو 20% تا 40% اختصاص دارد. به عبارتی می توان ادعا نمود، با درنظر گرفتن نکاتی ساده و در عین حال بسیار مهم در گام های آغازین طراحی ، می توانیم به میزان قابل توجهی در مصرف انرژی صرفه جویی کنیم.
سپیده سفیداری اسماعیل ضرغامی
چکیده در ایران همانند سایر نقاط دنیا ، رشد و گسترش صنعت ساختمان و گاها ساخت و ساز بی رویه و نظارت نشده آن، در حالی رو به گسترش است که شناخت درستی از ابعاد و تبعات این امر وجود ندارد و مسائل متعددی را از جمله اتلاف زیاد منابع انرژی به همراه داشته است ؛ لذا نگرشی عمیق تر به مقوله معماری و گام برداشتن در جهت رفع این مشکلات در جامعه امروز بسیار ضروری می نماید. دغدغه اصلی رساله حاضر، با محوریت دستیابی به چارچوب های طراحی معماری بناهای مسکونی با مصرف بهینه انرژی در ایران و کلان شهر تهران با توجه به اقلیم آن، شکل گرفت.در این میان با توجه به گستردگی حیطه های مرتبط با موضوع به طور خاص چگونگی تاثیر گذاری جهت گیری بنا ، فرم ساختمان( تناسب پلان) و نسبت سطح بازشو به جداره بر مجموع انرژی سالانه بنا ارزیابی گردید. در راستای تحقق اهداف مورد نظر ، روشها و ابزارهای مختلف تحقیق ، همچون مطالعات کتابخانه ای ، شبیه سازی رایانه ایِ مصرف انرژی به کار گرفته شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استدلال منطقی صورت گرفت. بر مبنای تحلیل و تفسیر داده های پژوهش می توان این گونه اظهار داشت که بکارگیری صحیح چارچوبها و الگوهای پیشنهادی در گام های آغازین طراحی ، برخلاف ذهنیت رایج ، نه تنها معمار را با محدودیتی جدی مواجه نخواهد کرد ، بلکه می تواند با صرف هزینه ای ناچیز ، مصرف انرژی های تجدید ناپذیر را در یک بنا به میزان قابل ملاحظه ای کاهش دهد. برای مثال با تیپ بندی شهرک مورد مطالعه به سه تیپ پلان با تناسبات 1 به 1.5 – 1 به 2.5 و 1 به 3 و در نظر گرفتن جهات اصلی شمالی-جنوبی ، شرقی- غربی ، شمال غربی – جنوب شرقی و شمال شرقی – جنوب غربی و با تغییر نسبت سطح بازشو به جداره از 10 % تا 100% به این نتیجه رسیدیم که پلان بهینه از نظر مصرف انرژی سالانه (سرمایش، گرمایش و روشنایی) به پلانی با تناسبات 1 به 1.5 ، در جهت شرقی- غربی و درصد بازشو 20% تا 40% اختصاص دارد. به عبارتی می توان ادعا نمود، با درنظر گرفتن نکاتی ساده و در عین حال بسیار مهم در گام های آغازین طراحی ، می توانیم به میزان قابل توجهی در مصرف انرژی صرفه جویی کنیم.